2009/5/13
باب 3
زبان ، استعمال خوب و بد آن ( 3 : 1 – 12 )
{jwplayer}http://www.busyweb.org/eichurch/Audio/17.mp3{/jwplayer}
3 : 1
اي برادران من، بسيار معلّم نشويد چونكه مي دانيد كه بر ما داوري سخت تر خواهد شد .
ت هزاره
برادران من، مباد که بسياري از شما در پي معلّم شدن باشند، زيرا ميدانيد که بر ما معلّمان، داوري سختتر خواهد شد .
ت تفسيري
سعي نكنيد اشتباهات ديگران را فوري به ايشان گوشزد كنيد، زيرا همه ما دچار اشتباه مي شويم ؛ و ما معلمين ديني كه احكام خدا را مي دانيم ، اگر مرتكب اشتباه گرديم ، شديدتر از ديگران مجازات خواهيم شد .
12 آيه اول اين باب در رابطه با زبان صحبت مي كنند . در مورد زبان همچنين مي توانيم در آيات زير به آنها توجه نماييم . هر مطلبي كه در كلام خدا بطور مرتب تكرار مي شود ، دليل بر اهميت داشتن آن مطلب مي باشد :
كمتر حرف زدن ، حرف زدن و عمل كردن ، بدگويي و ايراد نگرفتن ، قسم نخوردن ، ( بله و نه گفتن يعني جلوي دروغ را گرفتن )
يعقوب 1 : 19 و 26 ت تفسيري
19 برادران عزيز، به اين نكته توجه كنيد: بيشتر گوش بدهيد، كمتر سخن بگوييد، و زود خشمگين نشويد. 26 هر كه خود را مسيحي مي داند، اما نمي تواند بر زبان تند خود مسلط باشد، خود را گول مي زند و مذهب او پشيزي ارزش ندارد .
يعقوب 2 : 21 ت هزاره
پس همچون کساني سخن گوييد و عمل کنيد که ميدانند بر اساس شريعتِ آزادي، بر آنها داوري خواهد شد .
يعقوب 4 : 11 ت تفسيري
برادران عزيز، از يكديگر بدگويي نكنيد و ايراد نگيريد و يكديگر را محكوم ننماييد. زيرا اگر چنين كنيد، در واقع از احكام خدا ايراد گرفته و آن را محكوم كرده ايد. اما وظيفه شما قضاوت درباره احكام خدا نيست ، بلكه اطاعت از آن .
يعقوب 5 : 12 ت تفسيري
مهم تر از همه ، هيچگاه قسم نخوريد، نه به آسمان و زمين و نه به هيچ چيز ديگر. اگر مي گوييد «بله »، سخنتان واقعاً بله باشد، و اگر مي گوييد «نه »، منظورتان واقعاً نه باشد، تا به اين ترتيب گناهي از شما سر نزند و مجازات نشويد .
اگر بياد آوريم اكثر دكترها براي تشخيص اوليه بيماري به زبان بيمار نگاه مي كردند . در اينجا نيز يعقوب را مي بينيم كه موضوعات آلوده به گناه را در زبان تشخيص مي دهد و براي همه ما نسخه آماده مي كند كه در داروخانه و شفاخانه كلام خدا پيدا مي شود .
درست بكار نگرفتن زبان در بيان مطالب ، مي تواند ما را و كليسا را در دردسر هاي بزرگي قرار دهد . يكي از دلايلي كه افراد زياد حرف مي زنند اين است كه : فكر و مغز خود را براي بيان مطالبشان بكار نمي گيرند . اگر براي بيان مطلبي مقداري فكر كنيم آنگاه در يك جمله مناسب آنرا بيان خواهيم كرد ولي اگر بدون فكر شروع به حرف زدن كنيم آن جمله تبديل به مقاله خواهد شد .
در آيه 1 به ظاهر به كلمه زبان اشاره نشده است ، ولي به معلم اشاره مي كند ، كه درصد زيادي از بكارگيري زبان را نشان مي دهد .
معلم كيست ؟
معلم كسي است كه تعليم مي دهد . معلم آموزگار است كه آموزش مي دهد . اين معلم يا آموزگار مي تواند : شبانان ، رهبران كليسا ، مبشرين ، مبلغين ، واعظين كلام خدا و يا هر كسي كه به ايماندار و يا جمع ايمانداران آموزشي را مي دهد ، باشند .
در هر مورد بالا اين معلمين بايد بدانند كه مسئوليت خطيري را به عهده دارند چرا كه اگر درست تعليم ندهند و مخصوصاٌ اگر تعليم آنها موجب گمراهي فرزندان خدا گردد ، آنها خود را در خطر بزرگي يعني لغزش دهندگان مي گزارند . در داوري آينده كه خواهد آمد اين مسئولين براي مسئوليتي كه به عهده گرفته بودند از هر كس ديگر بيشتر جواب خواهند داد .
متي 18 : 6 ت هزاره
امّا هرکه سبب شود يکي از اين کوچکان که به من ايمان دارند لغزش خورَد، او را بهتر آن ميبود که سنگ آسيابي بزرگ به گردنش بسته، در اعماق دريا غرق شود!
بسيار معلم نشويد به معني اينكه ، كار تعليم را انجام ندهيد نيست ، بلكه جزو كساني نباشيد كه همش به ديگران ميخواهند چيزي را ياد بدهند و به اين ترتيب مي خواهند نشان بدهند كه آنها كاره اي هستند كه از عقده ها و كمبود ها ناشي مي شود . من بر اين باور هستم كه كليسا محل انجام عقده هاي شخصي ما نيست . به عنوان مثال اگر شخصي شبان مي شود و شباني گروهي را به عهده مي گيرد ، اگر در زندگي خود كمبودهايي داشته است و عقده هايي ، نمي تواند حال كه به اين مقام رسيده است عقده هايش را بر سر ايمانداران خالي كند ، بنابراين اساس است كه در آيه 1 به ما و همه هشدار داده مي شود كه مواظب باشيم وگرنه بر ما داوري سختتر خواهد بود .
يك معلم بايد آگاهي از آنچه كه تعليم مي دهد را داشته باشد و خود نمونه در تعليمات خود باشد . به عنوان مثال اگر من تعليم مي دهم كه نبايد دزدي كرد پس خود من نيز نبايد دزدي كنم . ولي تعليمات ديگري همچون تعليم داشتن عطايا وجود دارد كه به اين معني نيست كه معلم بايد خود همه عطايا را داشته باشد . دزدي نكردن يعني خود را در گناه آلوده نساختن ، در حاليكه عطا را خداوند مي بخشد .
روميان 2 : 21 ت قديمي
پس اي كسي كه ديگران را تعليم ميدهي، چرا خود را نمي آموزي؟ و وعظ مي كني كه دزدي نبايد كرد، آيا خود دزدي مي كني ؟
افسسيان 4 : 11 ت تفسيري
و او بخشيد بعضي رسولان و بعضي انبيا و بعضي مبشّرين و بعضي شبانان و معلّمان را .
1 قرنتيان 12 : 7 – 11 ت تفسيري
7 ظهور روح، به هر کس براي منفعتِ همگان داده ميشود. 8 به يکي بهوسيله روح، کلام حکمت داده ميشود، به ديگري بهواسطه همان روح، کلام علم، 9 و به شخصي ديگر بهوسيله همان روح، ايمان و به ديگري باز توسط همان روح، عطاياي شفا دادن. 10 به شخصي ديگر قدرت انجام معجزات داده ميشود، به ديگري عطاي نبوّت، و به ديگري تميز ارواح. و باز به شخصي ديگر تکلّم به انواع زبانها بخشيده ميشود و به ديگري ترجمه زبانها. 11 امّا همه اينها را همان يک روح به عمل ميآورد و آنها را به اراده خود تقسيم کرده، به هرکس ميبخشد.
در اصل و در كٌل ، تعليم كلام خدا مسئوليت بسيار بزركي است .
لوقا 12: 47-48 ت تقسيري
47 آن خدمتكاري كه وظيفه خود را بداند و به آن عمل نكند، به سختي مجازات خواهد شد. 48 اما اگر كسي ندانسته عمل خلافي انجام دهد، كمتر مجازات خواهد شد. به هر كه مسئوليت بزرگتري سپرده شود، بازخواست بيشتري نيز از او بعمل خواهد آمد، و نزد هر كه امانت بيشتري گذاشته شود، مطالبه بيشتري نيز خواهد شد .
خيلي از اوقات مي شنويم كه كسي مي خواهد خدا را خدمت كند . اين بسيار پسنديده و عالي است . مهم در اين تقاضا است اين است كه :
1 – آيا درخواست كننده اين عطا و كارآيي را دارد ؟
افسسيان 4: 7 ، 11 – 12 ت تفسيري
7 با اينحال ، مسيح طبق صلاحديد خود، از دولت كَرَم خويش به هر يك از ما فيض خاصي بخشيده است . 11 به اين ترتيب ، او عطايا و استعدادهاي خاصي به ما بخشيد: به بعضي از ما، عطاي خاص يك رسول را داده است ؛ به عده اي اين عطا را داده است كه از خدا پيغام دريافت كنند و آن را به ديگران اعلان نمايند، به برخي استعداد فوق العاده داده است كه مردم را بسوي خدا هدايت كنند و به برخي ديگر اين توانايي را داده است كه مانند يك شبان ، از قوم خدا مراقبت كنند و ايشان را رهبري نمايند و تعليم دهند. 12 مسيح اين عطايا را با اين هدف به ما مي بخشد كه ايمانداران مجهز شوند تا بتوانند بهتر او را خدمت كنند و باعث پيشرفت كليسا يعني بدن او گردند و كليسا به رشد و كمال لازم برسد .
2 – آيا درخواست كننده دعوت خود را مي داند ؟
1 پطرس 4 : 10 ت تفسيري
خداوند به هر يك از شما عطاي خاصي بخشيده است؛ اين عطايا را براي كمك به هم بكار گيريد و به اين وسيله، يكديگررا از بركات و مواهب پرتنوع خدا بهرهمند سازيد.
3 : 2
زيرا همگيِ ما بسيار مي لغزيم. و اگر كسي در سخن گفتن نلغزد، او مرد كامل است و مي تواند عنان تمام جسد خود را بكشد .
ت تفسيري
اگر كسي بتواند بر زبان خود مسلط شود، قادر خواهد بـود در سـاير مـوارد نيز بر خـود مسلط باشـد .
در اينجا يعقوب اشاره بر اين مي نمايد كه همه ما در مورد زبان دچار اشكال هستيم و نكته مهم در زندگي روحاني و جسماني ما
كنترل اين زبان است . يعقوب در اين مورد اشاره به 5 مورد براي درك مطلب خود براي خواننده مي كند :
1 – لگام : وسيله اي كه براي كنترل اسبان ساخته شده است كه از بالاي سر به طرف دهان اسب و در دهان قرار مي گيرد .
3 : 3
و اينك لگام را بر دهان اسبان مي زنيم تا مطيع ما شوند و تمام بدن آنها را برمي گردانيم .
لگام در كلام يعقوب به معني كنترل است ، پس عامل اصلي اين كنترل خود ما مي باشيم . لگامها از دهان به طرف سر مي آيند . بايد فكر كرد و مغز را براي بكار گرفتن زبان بكار بٌرد .
امثال سليمان 15 : 28 ت قديمي
دل مرد عادل در جواب دادن تفكّر مي كند، اما دهان شريران، چيزهاي بد را جاري مي سازد .
2 – سٌكان : قطعه چوبي يا فلزي كوچكي است كه در آخر كشتي براي هدايت جهت و مسير كشتي قرار مي گيرد .
وقتي كه لبها را گشوده و زبان را بكار گيريم مانند اين مي ماند كه زبان ما ، ما را در جرياني قرار مي دهد و اينجا است كه زبان ما
مي تواند ما را به راه راست و اشتباه ، هدايت نمايد .
3 : 4
اينك كشتيها نيز چقدر بزرگ است و از بادهاي سخت رانده مي شود، لكن با سكّان كوچك به هر طرفي كه اراده ناخدا باشد، برگردانيده مي شود .
پس ميبينيم كه يك عضو به ظاهر كوچك مي تواند عضو بزرگي را از پا در آورد همانند ويروس مخربي كه تمام سيستم كامپيوتر را بر هم مي ريزد .
3 – آتش : معمولاٌ با يك جرقه كوچك شروع شده و خرابي بزرگي را ببار مي آورد . جنگل ، تشبيه اي از حيات و زندگي است و عجيب است در آتش سوزي هاي جنگل هاي بزرگ درختان سبز نيز با وجود تمامي رطوبت در آنها ، به آتش كشيده مي شوند . منظور يعقوب در اينجا اين است كه يك شروع بي حكيمانه در سخن گفتن مي تواند جرقه بزرگي براي به آتش كشيدن زندگي حيات ما و ديگران باشد .
3 : 5 و 6
5 همچنان زبان نيز عضوي كوچك است و سخنان كبرآميز مي گويد. اينك آتش كمي چه جنگل عظيمي را مي سوزاند. 6 و زبان آتشي است! آن عالَمِ ناراستي در ميان اعضاي ما زبان است كه تمام بدن را مي آلايد و دايره كائنات را مي سوزاند و از جهنّم سوخته مي شود!
بنطر مي رسد كه زبان از هر عضو ديگر در بدن ما مخرب تر است . دايره كائنات را مي سوزاند يعني در حركت دوراني و بي انتها است . اگر به صورت بد بكار گرفته شود ، محصولي از جهنم است .
تنها روح خداوند و خواست ما مي تواند نحوه و روش بكار گيري زبان ما را ، عوض كند :
2 قرنتيان 10 : 5 ت تفسيري
با اين سلاح هاي روحاني ، هر فلسفه و تفكر پوچ را كه برضد خداست ، در هم مي شكنيم و هر مانعي را كه نمي گذارد مردم به خدا نزديك شوند، از ميان برمي داريم ؛ و مخالفين را اسير مي كنيم و به حضور خدا باز مي گردانيم و به اشخاصي تبديل مي كنيم كه قلباً مطيع مسيح باشند.