باب دوم آيات سيزدهم تا هفدهم
2009/4/1
2 : 13
زيرا آن داوري بي رحم خواهد بود بر كسي كه رحم نكرده است و رحم بر داوري مفتخر مي شود .
{jwplayer}http://www.busyweb.org/eichurch/Audio/14.mp3{/jwplayer}
ت تفسيري
زيرا بر كسي كه در اين دنيا رحم نكرده است ، رحم نخواهد شد؛ اما اگر نسبت به مردم ، رحيم بوده باشيد، آنگاه رحمت الهي بر داوري او چيره خواهد شد .
اگر از خود سئوال نماييم كه داوري خدا بزرگ است يا محبت او چه پاسخي داريم ؟
البته كه محبت او . او خود محبت است .
1 قرنتيان 13 : 13
و الحال اين سه چيز باقي است: يعني ايمان و اميد و محبّت. امّا بزرگتر از اينها محبّت است .
اگر ما اين را باور داريم كه خدا ما را با قرباني كردن بدن خود يعني عيسي مسيح به عنوان پسر يگانه خود ، محبت نموده است و گناهان ما را بخشيده است تا به فيض او در زندگي با او تا به آخر وفادار بمانيم ، در داوري او به منظور تنبيه او قرار نخواهيم گرفت ، پس ما نيز بايد ديگران را محبت نموده و بر آنها رحم نماييم .
ميكاه 7 : 18
كيست خدايي مثل تو كه عصيان را مي آمرزد و از تقصير بقيّه ميراث خويش درمي گذرد. او خشم خود را تا به ابد نگاه نمي دارد زيرا رحمت را دوست مي دارد .
متي 25 : 40
پادشاه در جواب ايشان گويد: هر آينه به شما مي گويم، آنچه به يكي از اين برادران كوچكترين من كرديد، به من كرده ايد .
شريعت از خيلي جهات در برابر گناهان بي رحم است ، اما نبايد اشتباه كرد كه همان گناه در مسيح نيز داوري خواهد شد .
تثنيه 17 : 2 – 7
2 اگر در ميان تو, در يكي از دروازه هايت كه يهوه خدايت به تو مي دهد، مرد يا زني پيدا شود كه در نظر يهوه، خدايت، كار ناشايسته نموده، از عهد او تجاوز كند، 3 و رفته خدايان غير را عبادت كرده، سجده نمايد، خواه آفتاب يا ماه يا هر يك از جنود آسمان كه من امر نفرموده ام، 4 و از آن اطلاع يافته بشنوي، پس نيكو تفحص كن؛ و اينك اگر راست و يقين باشد كه اين رجاست در اسرائيل واقع شده است. 5 آنگاه آن مرد يا زن را كه اين كار بد را در دروازه هايت كرده است، بيرون آور، و آن مرد يا زن را با سنگها سنگسار كن تا بميرند. 6 از گواهي دو يا سه شاهد، آن شخصي كه مستوجب مرگ است كشته شود؛ از گواهي يك نفر كشته نشود. 7 اولا دست شاهدان به جهت كشتنش بر او افراشته شود، و بعد از آن، دست تمامي قوم؛ پس بدي را از ميان خود دور كرده اي .
رحم كردن و شفقت داشتن و محبت كردن از خصوصيات بارز فرد ايماندار به عيسي مسيح است . اگر اين خصوصيت را نداشته باشيم پس نمي توانيم خود خداوند را محبت ( به معني فدا كردن ) ( آگاپه )( محبت الهي ) ، محبت نماييم .
1 يوحنا 4 : 20
اگر كسي گويد كه خدا را محبّت مي نمايم و از برادر خود نفرت كند، دروغگوست، زيرا كسي كه برادري را كه ديده است محبّت ننمايد، چگونه ممكن است خدايي را كه نديده است محبّت نمايد ؟
افسس 5 : 2
نسبت به ديگران ، پر از محبت باشيد. در اين زمينه مسيح الگوي شما باشد، كه آنقدر ما را دوست داشت كه خود را مانند بره قرباني ، به خدا تقديم كرد تا گناهانمان را پاك سازد. خدا نيز از اين قرباني خشنود شد، زيرا محبت مسيح نسبت به ما، در نظر خدا همچون عطر خوشبو بود .
روميان 13 : 8
مديون احدي به چيزي مشويد جز به محبّت نمودن با يكديگر، زيرا كسي كه ديگري را محبّت نمايد شريعت را به جا آورده باشد .
يوحنا 15 : 12
اين است حكم من كه يكديگر را محبّت نماييد، همچنان كه شما را محبّت نمودم .
يوحنا 14 : 21
هر كه احكام مرا دارد و آنها را حفظ كند، آن است كه مرا محبّت مينمايد؛ و آنكه مرا محبّت مينمايد، پدر من او را محبّت خواهد نمود و من او را محبّت خواهم نمود و خود را به او ظاهر خواهم ساخت.»
بايد توجه كرد كه اگر رحم كنيم ، بر ما رحم كرده خواهد شد :
متي 5 : 7
خوشابحال رحم كنندگان، زيرا بر ايشان رحم كرده خواهد شد .
متي 6 : 12 – 15
12 و قرض هاي ما را ببخش چنانكه ما نيز قرضداران خود را مي بخشيم. 13 و ما را در آزمايش مياور، بلكه از شرير ما را رهايي ده.زيرا ملكوت و قوّت و جلال تا ابدالآباد از آن تو است، آمين. 14 «زيرا هرگاه تقصيرات مردم را بديشان بيامرزيد، پدر آسماني شما، شما را نيز خواهد آمرزيد. 15 امّا اگر تقصيرهاي مردم را نيامرزيد، پدر شما هم تقصيرهاي شما را نخواهد آمرزيد .
در برابر خشونت شريعت در عهد عتيق ، خداوند ما حكم تازه اي را دستور مي دهد :
يوحنا 13 : 34
به شما حكمي تازه ميدهم كه يكديگر را محبّت نماييد، چنانكه من شما را محبّت نمودم تا شما نيز يكديگر را محبّت نماييد .
ما بايد كاملاً مواظب باشيم و بدانيم كه : قوانين خدا كه در عهد عتيق آمده است به اين منظور نيست كه قديمي شده است و قوانين عيسي مسيح جايگزين شده اند ، بلكه بايد اين را دانست كه احكام خدا در عهد عتيق در عيسي مسيح نيز به قوت خود باقي هستند با اين تقاوت كه خود عيسي مسيح خداوند تنبيه شدت خشم خدا را در برابر گناهان ما بر خود گرفت كه ما با ايمان آوردن به او و فديه و قرباني او از تنبيه ابدي خدا مبرا شويم . و اگر عمداً به آن توجه ننماييم و در گناهانمان بمانيم ، تنبيه و خشم ابدي خدا را براي خود در آنروز ذخيره مي نماييم .
پس بايد بدون هيج نوع تعصب و ظاهر بيني ديگران را محبت نماييم . محبت كردن ديگران به نوعي محبت كردن خداوند است .
2 : 14
اي برادران من، چه سود دارد اگر كسي گويد: «ايمان دارم» وقتي كه عمل ندارد؟ آيا ايمان مي تواند او را نجات بخشد ؟
دو نكته براي درك اين مطلب مي تواند وجود داشته باشد :
1 – يعقوب نمي گويد كه : اگر كسي ايمان داشته باشد ، بلكه مي گويد : اگر كسي گويد . يعني فقط در حرف و هيچ عمل ايماني در آن شخص ديده نشود .
2 – يعقوب مي گويد اين چنين ايمان حرفي نمي تواند نجات دهد .
ما اغلب اينرا تعليم مي دهيم كه ايمان آور و بس و نجات خواهي يافت . بايد توجه كرد كه اين عيسي مسيح است كه ما را نجات مي بخشد زيرا او جانش را براي نجات ما داده است و اگر من به كاري كه او براي من كرده است ايمان بياورم ، نجات خواهم يافت زيرا ايمان يعني باور كردن :
عبرانيان 11 : 1
پس ايمان، اعتماد بر چيزهاي اميد داشته شده است و برهانِ چيزهاي ناديده .
روميان 3 : 22
اين پارسايي از خدا و بر پايه ايمان به عيسي مسيح است و نصيب همه کساني ميشود که ايمان ميآورند. در اينباره هيچ تفاوتي نيست .
افسسيان 2 : 8 – 9
8 زيرا كه محض فيض نجات يافته ايد، بوسيله ايمان و اين از شما نيست بلكه بخشش خداست، 9 و نه از اعمال تا هيچ كس فخر نكند .
ايمان نجات بخش ، ايماني است كه خود را نشان مي دهد ، اين ايمان خود را در عمل نشان مي دهد وقتي ما به كاري كه خداوند ما براي نجاتمان انجام داده است ايمان مي آوريم ، در اصل به همه اعمال او ايمان مي آوريم و بايد همانند او اعمال او را بجا آوريم . بايد ديد كه اعمال مسيح چه هستند .
2 : 15 – 16
15 پس اگر برادري يا خواهري برهنه و محتاج خوراك روزينه باشد، 16 و كسي از شما بديشان گويد: «به سلامتي برويد و گرم و سير شويد»، ليكن مايحتاج بدن ايشان را ندهد، چه نفع دارد ؟
يعقوب با اين دو مثال به خال مي زند . يعقوب باز در اينجا به احتمال قوي پيغام را به زنان و مردان يعني خواهر و برادران ثروتمند مي رساند كه شما با داشتن ايمانتان هيج عمل خيرخواهانه براي سايرين نداريد . در نتيجه ايمان اين چنين افراد فقط در حرف است و پوچ .
2 : 17
همچنين ايمان نيز اگر اعمال ندارد، در خود مرده است .
همانطوريكه قبل نيز به آن اشاره كرديم ، آنچه يعقوب به ما در مورد ايمان ايده مي بخشد اين است كه ما با ايمان + اعمال نجات نيافتيم . اگر اين چنين باشد ، پس 2 نفر نجات دهنده خواهيم داشت : يكي عيسي مسيح و ديگري خودمان زيرا اعمالي را انجام داده ايم و در نجاتمان سهم داشته ايم . در حاليكه نجات فقط و فقط از طريق خداوند ما عيسي مسيح بدست مي آيد . حرف هاي با ايمان ، ما را نجات نمي دهد . اگر خداوند ما عيسي مسيح فقط در باره نجات حرف مي زد و عمل نمي كرد ، امروز ما نجات را نداشتيم ، پس ما به عمل او در رابطه با نجات خود ، ايمان آورده ايم . و حال كه ايمان آورده ايم بايد اعمال ايمان خود را يعني آن ميوه هايي كه از ايمان آوردن ما بوجود مي آيد را نشان دهيم .
چند نكته مهم را در اينجا مي توانيم ذكر كنيم : چرا يعقوب اين چنين ايماني را مرده مي داند ؟
1 – ايمان واقعي هميشه از خدا اطاعت مي كند و اعمال و ميوه هاي ايمان ما مي تواند براي كمك مردم بكار گرفته شود .
روميان 1 : 5 ت تفسيري
بوسيله عيسي مسيح است كه خدا فيض و لطف بي پايان خود را شامل حال ما گناهكاران نالايق كرده و ما را به سراسر جهان فرستاده تا به همة اقوام اعلام كنيم كه او چه لطف عظيمي نموده است ، تا ايشان نيز به عيسي مسيح ايمان آورند و از او اطاعت كنند.
2 – به احتمال قوي در آن زمان آموزه اي مبني بر اين بوده است كه : اگر نام عيسي مسيح را و خون او را اعتراف نماييد ، نجات خواهيد يافت . آنها بر اين باور بودند كه : داشتن رابطه مستقيم و اطاعت از خداوند زياد مهم نيست .
يعقوب با اين تعليم مخالف است زيرا مي گويد همچين ايماني مرده است و هيچ عمل خوبي هم نخواهد داشت .
يعقوب 2 : 14 – 16 ت تفسيري
برادران عزيز، چه فايده اي دارد كه بگوييد «من ايمان دارم و مسيحي هستم »، اما اين ايمان را از طريق كمك و خدمت به ديگران نشان ندهيد؟ آيا اين نوع ايمان مي تواند باعث رستگاري شود؟ 15 اگر دوستي داشته باشيد كه محتاج خوراك و پوشاك باشد، 16 و به او بگوييد: «برو بسلامت ! خوب بخور و خودت را گرم نگهدار»، اما خوراك و پوشاك به او ندهيد، چه فايده اي دارد؟
يعقوب 2 : 20 – 24 ت تفسيري
20 اي نادان ! آيا نمي خواهي درك كني كه ايمان بدون انجام اراده خدا، بي فايده و بي ثمر است ؟ بلي ، ايماني كه اعمال خير به بار نياورد، ايمان واقعي نيست . 21 مگر به ياد نداريد كه جدمان ابراهيم نيز بسبب اعمال خود در نظر خدا عزّت يافت ؟ چون او حاضر شد پسر خود اسحاق را براي خدا قرباني كند. 22 پس مي بينيد كه ايمان او به خدا باعث شد كه او از خدا كاملاً اطاعت كند؛ در واقع ، ايمان او با اعمال و رفتارش كامل گرديد. 23 از اينرو، نتيجه همان شد كه كتاب آسماني مي فرمايد: «ابراهيم به خدا ايمان آورد و مقبول او واقع گرديد، و حتي «دوست خدا» ناميده شد.» 24 پس مي بينيد كه انسان علاوه بر ايمان ، بوسيله اعمال خود نيز رستگار مي گردد.
اما اين اعمال ، ثمرات نيك بخشيده شده از روح خدا در محبت و عشق الهي عيسي مسيح مي باشد .
تنها ايماني مي تواند ما را و سايرين را نجات دهد كه اين ايمان خود را در محبت مسيح نشان بدهد .
غلاطيان 5 : 6 ت قديمي
و در مسيح عيسي نه خنته فايده دارد و نه نامختوني بلكه ايماني كه به محبّت عمل مي كند .