باب دوم آيات هشتم تا دوازدهم

2009/3/18
4 –  نكته چهارم در آيه 8  آمده است :

{jwplayer}http://www.busyweb.org/eichurch/Audio/13.mp3{/jwplayer}

2 : 8
چقدر خوب مي شد همواره اين حكم خداوندمان را اطاعت مي كرديد كه مي فرمايد: «همسايه خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست مي داري .

ت   تفسيري
ما اين را بايد در خداوند مان عيسي مسيح درك نماييم كه علي رغم هر بدي كه از اين قدرتمندان به ما برسد بايد در محبت خداوند قرار بگيريم و اگر داراي چنين همسايگاني باشيم با محبت خدا آنها را احترام نماييم ، اما نه از روي رياكاري و تظاهر و غيره .

لاويان 19 : 18
از ابناي قوم خود انتقام مگير، و كينه مورز، و همسايه خود را مثل خويشتن محبت نما. من يهوه هستم .  ت  قديمي
از همسايه‌ خود انتقام‌ نگيريد و از وي‌ نفرت‌ نداشته‌ باشيد بلكه‌ او را چون‌ جان‌ خويش‌ دوست‌ بداريد زيرا من‌ خداوند، خداي‌ شما هستم‌ .
ت  تفسيري

مرقس 12 : 31
دومين حکم اين است: همسايه‌ات را همچون خويشتن دوست بدار. بزرگتر از اين دو حکمي نيست .  ( همسايه =  ديگران )

اما همسايه كيست ؟
همسايه به نظر من ، از دست چپ شروع شده و دنيا را مي گردد تا برسد به دست راست .
هر كسي كه احتياج به ما داشته باشد ، مي تواند همسايه باشد .  در اين مورد سامري نيكو مثال خوبي مي تواند باشد :

لوقا 10 : 29 – 37
29 ليكن او چون خواست خود را عادل نمايد، به عيسي گفت: «و همسايه من كيست؟» 30 عيسي در جواب وي گفت: «مردي كه از اورشليم به سوي اريحا مي رفت، به دستهاي دزدان افتاد و او را برهنه كرده مجروح ساختند و او را نيم مرده واگذارده برفتند. 31 اتّفاقاً كاهني از آن راه مي آمد، چون او را بديد از كناره ديگر رفت.32 همچنين شخصي لاوي نيز از آنجا عبور كرده، نزديك آمد و بر او نگريسته از كناره ديگر برفت.33 ليكن شخصي سامري كه مسافر بود، نزد وي آمده چون او را بديد، دلش بر وي بسوخت. 34 پس پيش آمده بر زخمهاي او روغن و شراب ريخته آنها را بست و او را بر مركب خود سوار كرده به كاروانسراي رسانيد و خدمت او كرد. 35 بامدادان چون روانه مي شد، دو دينار درآورده به سرايدار داد و بدو گفت اين شخص را متوجّه باش و آنچه بيش از اين خرج كني، در حين مراجعت به تو مي دهم. 36 «پس به نظر تو كدام يك از اين سه نفر همسايه بود با آن شخص كه به دست دزدان افتاد؟» 37 گفت: «آنكه بر او رحمت كرد.» عيسي وي را گفت: «برو و تو نيز همچنان كن.»
2 : 9
لكن اگر ظاهربيني كنيد، گناه مي كنيد و شريعت شما را به خطاكاري ملزم مي سازد .  ت قديمي
ت هزاره :  امّا اگر تبعيض قائل شويد، گناه کرده‌ايد و شريعت، شما را چون افرادي قانون‌شکن، محکوم مي‌کند .
ت تفسيري :  اما وقتي از ثروتمندان طرفداري مي كنيد، اين حكم خداوندمان را زيرپا مي گذاريد و به ايـن ترتيب ، مرتـكب گناه مي شـويد .

هر آنچه كه بر خلاف اراده و خواسته خدا باشد ، آن گناه است .  خداوند براي ما ، استانداردي از تقدس آورده است كه خارج از آن گناه مي تواند وارد زندگي ما شود .  اين استاندارد ، احكام خداوند ما است .
متي 7 : 21
«نه هر كه مرا “خداوند، خداوند” گويد داخل ملكوت آسمان گردد، بلكه آنكه اراده پدر مرا كه در آسمان است به جا آورد .

2 : 10
زيرا هر كه تمام شريعت را نگاه دارد و در يك جزو بلغزد، ملزم همه مي باشد .  ت  قديمي
ت تفسيري :  كسي كه همه احكام خدا را مو به مو اجرا كند، ولي در يك امر كوچك مرتكب اشتباه شود، به اندازه كسي مقصر است كه همه احكام خدا را زيرپا گذاشته است .

غلاطيان 3 : 10  ت  هزاره
زيرا آنان که بر انجام اعمال شريعت تکيه دارند، همگي دچار لعنت‌اند، چرا‌که آمده است: ملعون باد هر‌که به تمام آنچه در کتاب شريعت نوشته شده عمل نکند .
ت تفسيري :
همچنين ، كساني كه مي خواهند بوسيله اجراي دستورهاي شريعت نجات يابند، زير لعنت خدا قرار دارند؛ زيرا در تورات چنين آمده است : «ملعون باد كسي كه حتي يكي از دستورهاي كتاب شريعت را بشكند.»

احكام خداوند همانند ، زنجيري مي ماند كه به هم وصل هستند و ما نيز در اين احكام به او وصل شده ايم .  اگر يكي از اين زنجيرها از هم گسيخته و پاره شود ، رابطه پاره ميشود و گسيخته مي گردد .  خداوند نميتواند در اين زنجير به هم پيوسته ، اجازه دهد كه هر قانون و شريعتي را كه ما دوست داريم نگاه داريم و ساير را جدا سازيم .  بايد براي وصل شدن در رابطه با خداوند ، در تمام حلقه ها شريك بود .

2 : 11
زيرا او كه گفت: «زنا مكن«، نيز گفت: «قتل مكن». پس هر چند زنا نكني، اگر قتل كردي، از شريعت تجاوز نمودي .  ت  قديمي

اينجا به احتمال قوي يعقوب اشاره به ده فرمان خدا با گفتن : زنا مكن و قتل مكن ،  در عهد عتيق مي نمايد .
ممكن است براي ما ايمانداران مسيحي سئوالي پيش بياد كه :  آيا يعقوب ما را تحت شريعت مي آورد ؟  يا فيض مسيح ؟
يعقوب ده فرمان خدا را به مسيحيان پيغام ميدهد :

ده فرمان
تثنيه 5 : 12 – 21
12 «روز سَبَت را نگاه دار و آن را تقديس نما، چنانكه يهوه خدايت به تو امر فرموده است. 13 شش روز مشغول باش و هر كار خود را بكن. 14 اما روز هفتمين سَبَت يهوه خداى توست. در آن هيچكارى مكن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنيزت و گاوت و الاغت و همه بهايمت و مهمانت كه در اندرون دروازه هاى تو باشد، تا غلامت و كنيزت مثل تو آرام گيرند. 15 و بياد آور كه در زمين مصر غلام بودى، و يهوه خدايت تو را به دست قوى و بازوى دراز از آنجا بيرون آورد. بنابراين يهوه، خدايت، تو را امر فرموده است كه روز سَبَت را نگاه دارى .
16 «پدر و مادر خود را حرمت دار، چنانكه يهوه خدايت تو را امر فرموده است، تا روزهايت دراز شود و تو را در زمينى كه يهوه خدايت به تو مى بخشد، نيكويى باشد. 17 «قتل مكن. 18 و زنا مكن. 19 و دزدى مكن. 20 و بر همسايه خود شهادت دروغ مده. 21 و بر زن هسمايه ات طمع مورز، و به خانه همسايه ات و به مزرعه او و به غلامش و كنيزش و گاوش و الاغش و به هرچه از آنِ همسايه تو باشد، طمع مكن.»

خروج 20 : 12 – 17
7 «نام يهوه، خداي خود را به باطل مبر، زيرا خداوند كسي را كه اسم او را به باطل برد، بي گناه نخواهد شمرد. 8 «روز سبَّت را ياد كن تا آن را تقديس نمايي. 9 شش روز مشغول باش و همه كارهاي خود را بجا آور. 10 اما روز هفتمين، سبَّت يهوه، خداي توست. در آن هيچ كار مكن، تو و پسرت و دخترت و غلامت و كنيزت و بهيمه‌ات و مهمان تو كه درون دروازه‌هاي تو باشد. 11 زيراكه در شش روز، خداوند آسمان و زمين و دريا و آنچه را كه در آنهاست بساخت، و در روز هفتم آرام فرمود. از اين سبب خداوند روز هفتم را مبارك خوانده، آن را تقديس نمود. 12 پدر و مادر خود را احترام نما، تا روزهاي تو در زميني كه يهوه خدايت به تو مي‌بخشد، دراز شود. 13 قتل مكن. 14 زنا مكن. 15 دزدي مكن. 16 بر همسايه خود شهادت دروغ مده. 17 به خانه همسايه خود طمع مورز، و به زن همسايه‌ات و غلامش و كنيزش و گاوش و الاغش و به هيچ چيزي كه از آن همسايه تو باشد، طمع مكن .

بارها رسولان در رابطه با ده فرمان اشاره كرده اند ولي موضوع اين است كه يعقوب نميخواهد كه ما را تحت شريعت ببرد ، بلكه با بودن در فيض خداوندمان عيسي مسيح ، معني فيض را بهتر درك نماييم .

غلاطيان 2 : 15 – 17
15 ما طبعاً يهود هستيم و نه گناهكاران از امّت ها، 16 اما چونكه يافتيم كه هيچ كس از اعمال شريعت عادل شمرده نمي شود، بلكه به ايمان به عيسي مسيح، ما هم به مسيح عيسي ايمان آورديم تا از ايمان به مسيح و نه از اعمال شريعت عادل شمرده شويم، زيرا كه از اعمال شريعت هيچ بشري عادل شمرده نخواهد شد. 17 امّا اگر چون عدالت در مسيح را مي طلبيم، خود هم گناهكار يافت شويم، آيا مسيح خادم گناه است؟ حاشا!
ت تفسيري
15 من و تو كه يهودي زاده هستيم و نه غيريهودي گناهكار، 16 بخوبي مي دانيم كه انسان با اجراي احكام شريعت ، هرگز در نظر خدا پاك و بي گناه به حساب نخواهد آمد، بلكه فقط با ايمان به عيسي مسيح ، پاك و بي گناه محسوب خواهد شد. بنابراين ، ما نيز به عيسي مسيح ايمان آورديم تا از اين راه مورد قبول خدا واقع شويم ، نه از راه انجام شريعت يهود. زيرا هيچكس هرگز با حفظ احكام شريعت ، نجات و رستگاري نخواهد يافت .» 17 اما اگر براي نجات يافتن ، به مسيح ايمان بياوريم ، ولي بعد متوجه شويم كه كار اشتباهي كرده ايم و نجات بدون اجراي شريعت يهود بدست نمي آيد، آنگاه چه خواهد شد؟ آيا بايد تصور كنيم كه مسيح باعث بدبختي ما شده است ؟ اميدوارم كسي چنين فكري درباره مسيح نكند!

براي هر يك از فرامين خدا اگر سرپيچي شود ، تنبيه خدا در آن وجود دارد . در قديم براي رهايي از اين تنبيه قوم مي بايستي قرباني دهند .
از آنجايي كه عيسي مسيح خداوند براي تمام نااطاعتي هاي ما و تقصير ها و گناهان ما خود را قرباني كرد ، ما را از تنبيه خدا مبرا ساخت .
مردم امروزه فكر مي كنند كه خدا ديگر از تنبيه خود دست كشيده است و به آنها اين عقيده را مي دهد كه خدايي نيست و يا خدا ديگر پير شده است . در حاليكه اين مطلب بسيار مهم است كه آن را ما مسيحيان بايد درك كنيم كه اگر امروز بسان و مانند آن زمان تنبيه نمي شويم براي اين است كه تنبيه ما را عيسي مسيح خداوند بر خود گرفته است ، اگر ما متوجه اين امر مهم نشويم ،  با انجام دادن گناه ما اين تنبيه را براي خود ذخيره مي نماييم كه مجازات آن خيلي سنگين تر خواهد بود ، يعني هلاكت ابدي .
روميان 2 : 5
و به سبب قساوت و دل ناتوبه كار خود، غضب را ذخيره مي كني براي خود در روز غضب و ظهور داوري عادلانه خدا .
در رابطه با شريعت :
روميان 6 : 14
زيرا گناه بر شما فرمان نخواهد راند، چون زير شريعت نيستيد بلکه زير فيضيد .

روميان 7 : 6 – 9   ت  تفسيري
6 اما اكنون ديگر وظيفه اي نسبت به احكام دين يهود نداريد، زيرا در همان زمان كه اسير آنها بوديد، «مرديد» و حال مي توانيد خدا را بطور حقيقي خدمت كنيد، نه به روش سابق يعني اطاعت از تعدادي امر و نهي ، بلكه به روش نوين يعني بوسيله روح القدس . 7 پس آيا منظور اينست كه شريعت بد است ؟ هرگز! شريعت بد نيست ، اما همين شريعت بود كه بدي و گناهان مرا به من نشان داد. بعنوان مثال اگر در احكام و شريعت ، گفته نشده بود كه «نبايد در قلب خود خواهشهاي ناپاك داشته باشيد»، من هيچگاه به وجود چنين خواهشهايي در خود پي نمي بردم . 8 پس شريعت عليه خواهشهاي ناپسند من بود؛ گناه نيز با استفاده از اين امر، نادرستي اين قبيل خواهشها و اميال را به ياد من مي آورد و آنها را در من بيدار مي كرد! درواقع انسان فقط زماني گناه نمي كند كه هيچ شريعت و حكمي وجود نداشته باشد. 9 به همين دليل ، من تا زماني كه از احكام شريعت آگاهي نداشتم ، از زندگي آسوده اي برخوردار بودم . اما وقتي از اين احكام آگاهي يافتم ، متوجه شدم كه آنها را زير پا گذاشته ام ، و به همين علت گناهكار و محكوم به مرگ هستم .

روميان 7 : 4
بنابراين، اي برادرانِ من، شما نيز بوساطت جسد مسيح براي شريعت مرده شديد تا خود را به ديگري پيونديد، يعني با او كه از مردگان برخاست، تا بجهت خدا ثمر آوريم .
ت تفسيري:  درمورد شما نيز همين امر صادق است ، به اين ترتيب كه شريعت يهود در گذشته همچون شوهر و صاحب اختيار شما بود. اما شما همراه مسيح بر روي صليب مرديد، از اينرو از قيد «ازدواج و تعلق به شريعت يهود» آزاد شده ايد و شريعت ديگر بر شما تسلط و حكمراني ندارد. سپس همانطور كه مسيح زنده شد، شما هم زنده شديد و اكنون شخص جديدي هستيد. حال ، مي توان گفت كه شما با آن كسي كه از مردگان برخاست و زنده شد، «ازدواج كرده ايد»، و از اينرو مي توانيد براي خدمت خدا مفيد باشيد و ثمر بياوريد.

غلاطيان 2 : 19
زآنرو كه من بواسطه شريعت نسبت به شريعت مُرْدَمْ تا نسبت به خدا زيست كنم .

غلاطيان 3 : 13  ت  تفسيري
ا ما مسيح ، لعنتي را كه در اثر گناهان ما بوجود آمده بود، برخود گرفت و ما را از هلاكتي كه اين روش «شريعت » پديد آورده بود، رهايي بخشيد، روشي كه انجامش غيرممكن بود. بلي ، مسيح ، لعنت ما را برخود گرفت ، زيرا در تورات آمده است : «ملعون است هر كه به دار آويخته شود.»
غلاطيان 3 : 24 – 25   ت  تفسيري
24 اجازه بدهيد اين مطلب را طور ديگري شرح دهم : احكام الهي همچون لَلِه اي بود كه از ما مراقبت مي كرد تا زماني كه مسيح بيايد و ما را از راه ايمان ، مقبول خدا سازد. 25 اما اكنون كه مسيح آمده ، ديگر نيازي به لَلِه يعني احكام و شريعت نداريم .

1 تيموتاوس 1 : 8 – 10   ت  تفسيري
8 البته شريعت و احكام مذهبي خوب است ، بشرطي كه بطرز صحيح و آنگونه كه خدا در نظر دارد، بكار رود. 9 اما بهرحال اين احكام به ما كه بوسيله خدا نجات يافته ايم مربوط نمي شود، بلكه براي قانون شكنان ، جنايتكاران ، خدانشناسان ، گناهكاران و بي دينان است ؛ براي آناني است كه پدر و مادر خود را مورد ضرب و شتم قرار مي دهند و يا آدم مي كشند. 10 بلي ، اين احكام داده شد تا نشان دهد كه مرتكبين اين اعمال ، جزو گناهكارانند، يعني زناكاران ، همجنس بازان ، آدم دزدان ، دروغگويان و تمام كساني كه مرتكب اعمالي برخلاف تعليم صحيح مي گردند .

عبرانيان 7 : 19   ت  تفسيري
18 بلي ، شريعت و روش سابق كاهني ، كه بر اساس اصل و نسب بود، ملغي شد زيراكاري از پيش نمي برد و سست تر از آن بود كه بتواند به كسي اميد نجات ببخشد، 19 و هرگز نتوانست كسي را واقعاً با خدا آشتي دهد. اما اكنون ما اميد بهتري داريم ، زيرا مسيح ما را مقبول خدا گردانيده است . بنابراين ، مي توانيم به خدانزديك شويم .

2 : 12
همچنين سخن گوييد و عمل نماييد مانند كساني كه بر ايشان داوري به شريعت آزادي خواهد شد .
ت  تفسيري
خدا شما را روزي داوري خواهد فرمود تا مشخص شود آيا به خواست مسيح عمل كرده ايد يا نه . پس مواظب اعمال و افكار خود باشيد .

بنابراين آيه 12  نتيجه براي آيات 10 و 11 مي باشد .  اگر زنا نكرديم ولي قتل كرديم ، مجرم هستيم .  اگر يك مورد داريم كه گناه آلود است ، تاثير بر ساير موارد خواهد كرد .   سئوال اين است كه آيا ما موردي داريم ؟  اگر بركت در زندگي ما نيست براي اين است كه به احتمال قوي در يك مورد مي لنگيم .   زنا و قتل و دزدي ديده ميشوند ، در خصوص گناهان مخفي و ناديدني چطور ؟
خداوند تفتيش كننده درون ما است :

ارميا 17 : 10
من يهوه تفتيش كننده دل و آزماينده گرده ها هستم تا به هر كس برحسب راههايش و بر وفق ثمره اعمالش جزا دهم .  ت  قديمي
ت  تفسيري :
تنها من‌ كه‌ خداوند هستم‌ مي‌دانم‌ در دل‌ انسان‌ چه‌ مي‌گذرد! تنها من‌ از درون‌ دل‌ انسان‌ آگاهم‌ و انگيزه‌هاي‌ او را مي‌دانم‌ و هر كس‌ را مطابق‌ اعمالش‌ جزا مي‌دهم‌ .
مزمور 139 : 23 – 24
خدايا، دل‌ مرا تفتيش‌ كن‌ و افكارم‌ را بيازما؛ ببين‌ آيا فساد و نادرستي‌ در من‌ هست‌؟ تو مرا به‌ راه‌ حيات‌ جاويد هدايت‌ فرما .  ت  تقسيري

مزمور 139 : 3
راه و خوابگاه مرا تفتيش كرده اي و همه طريق هاي مرا دانسته اي .
امثال 20 : 27
روح انسان، چراغ خداوند است كه تمامي عمقهاي دل را تفتيش مي نمايد .

مهم است بدانيم كه : انجام احكام داده شده توسط خدا در عهد عتيق بسيار سخت بود زيرا قدرت انجام آنها به ما داده نشده بود و فقط قرباني كردن حيوانات راه و روش آن بود .  اما در فيض خداوندمان عيسي مسيح تحت قوانين خداوند ، نه فقط به طور آزاد و رها از اسارت شريعت هستيم ، بلكه خداوند قدرت آنرا در برابر و عليه گناهان به ما داده است :

يوحنا 8 : 32 – 36
32 و حقّ را خواهيد شناخت و حقّ شما را آزاد خواهد كرد.» 33 بدو جواب دادند كه «اولاد ابراهيم مي‌باشيم و هرگز هيچ كس را غلام نبوده‌ايم. پس چگونه تو مي‌گويي كه آزاد خواهيد شد؟» 34 عيسي در جواب ايشان گفت: «آمين آمين به شما مي‌گويم هر كه گناه مي‌كند غلام گناه است. 35 و غلام هميشه در خانه نمي‌ماند، ‌امّا پسر هميشه مي‌ماند. 36 پس اگر پسر شما را آزاد كند، در حقيقت آزاد خواهيد بود.

اعمال 1 : 8
ليكن چون روح القدس بر شما مي آيد، قوّت خواهيد يافت و شاهدان من خواهيد بود، در اورشليم و تمامي يهوديّه و سامره و تا اقصاي جهان .