باب دوم آيات اول تا هفتم

2009/3/11

باب 2

.محكوميت تعصبات و تبعيضات و طرفداري بي جا   ( 2 : 1 – 13 )

{jwplayer}http://www.busyweb.org/eichurch/Audio/12.mp3{/jwplayer}

نيمه اول باب 2  شخصيت مسيحي يك ايماندار را بيان مي نمايد كه همانند ارباب و ناجي خود يعني خداوندمان عيسي مسيح بايد عاري از تعصبات و تبعيضات و پارتي بازي و غيره باشد .

2 : 1

اي برادرانِ من، ايمانِ خداوند ما عيسي مسيح، ربّ الجلال را با ظاهربيني مداريد .   ت  قديمي

برادران من، ايمانِ شما به عيسي مسيح، خداوند پرجلالمان، با تبعيض همراه نباشد .  ت  هزاره

همچنانكه گفته شد در شخصيت يك فرد مسيحي نبايد پارتي بازي وجود داشته باشد .  پارتي بازي اصولاً در رابطه با افرادي كه در مقام مخصوص و يا داراي مال و منال و غيره هستند رابطه مستقيم دارد .  پارتي باز به ظاهر مردم نگاه مي كند و نه باطن .

سه دليل براي اينكه ما نبايد پارتي بازي بكنيم و يا تمايل به پارتي بازي داشته باشيم ، در اين مورد وجود دارد :

1 –  خداوند از عمل و انجام پارتي بازي  خوشايند نيست و آنرا دوست ندارد ، زيرا خداوند به ظاهر نگاه نمي كند بلكه به باطن .

1 سموئيل 16 :‌7

اما خداوند به سموئيل گفت: «به چهره اش و بلندي قامتش نظر منما زيرا او را رد كرده ام، چونكه خداوند مثل انسان نمي نگرد، زيرا كه انسان به ظاهر مي نگرد و خداوند به دل مي نگرد .

2 –  در پارتي بازي ،  محبت خالص و خداگونه هيچ نقشي ندارد .

يعقوب 2 : 8

اگر براستي شريعت شاهانه را مطابق با اين گفته کتاب به‌جاي آوريد که مي‌فرمايد: همسايه‌ات را همچون خويشتن دوست بدار، کارِ نيکو کرده‌ايد .  ت  هزاره

3 –  پارتي بازي ما را واميدارد كه ارزش اشخاص را  از آنچه دارند ، بسنجيم :

يعقوب 2 : 4

آيا اين نشان نمي دهد كه شما ارزش اشخاص را از روي دار و ندارشان مي سنجيد .   ت   تفسيري

يعقوب اين عمل زننده را در همان آيه اول به همه ما تذكر مي دهد ، زيرا اين ممكن است حتي در خدمات ما و در كليساي ما و غيره ديده شود .

روميان 13 : 7

به هر‌کس آنچه را حق اوست، بدهيد: اگر ماليات است، ماليات بدهيد؛ اگر خَراج است، خَراج بپردازيد؛ اگر احترام است، احترام بگذاريد؛ و اگر اکرام است، تکريم کنيد .

در مسيح و ايمان او بودن ، نه پارتي نه تبعيض و نه تعصب ، هيج يك از اين ها وجود ندارد .

2 : 2 – 4

اين آيات را يعقوب براي درك مطلب خود در آيه 1  نمونه مي آورد  .  متاسفانه اين چنين رفتار در خيلي از كليسا ها وجود دارد ، من خود شاهد چندين مورد آن بوده و هستم .  اين خطر بزرگي براي مخصوصاً شبانان و خادمين است كه به خاطر پول و مقام شخص، او را بيش از همه احترام نمايند و هميشه در هر جا نشان دهند كه به نوعي در غلامي او بسر ميبرند .  اين خطر فقط از داشتن مال و مقام نمي آيد ، ممكن است تبعيض نژادي باشد ، ممكن است تبعيض در زيبايي و اندام و غيره و همچنين تعصب در قوم و مليت و غيره باشد .

اين چنين رفتار در خداوند ما عيسي مسيح وجود نداشت . او در برابر فريسيان و كاتبان كه از نظر مالي و لباس و مقام در رتبه خوبي قرار داشتند ، هيچگاه پارتي بازي نكرد بلكه با شهامت هر چه تمامتر آنها را به خاطر اعمال نادرست و ناپاكشان توبيخ مي نمود .

ما نه فقط بايد براي همديگر در اين مورد نمونه باشيم ، بلكه مردمي كه از بيرون مي آيند بايد اين احترام را در ما ببينند و اين ما هستيم كه نبايد مردم را از روي ظاهر آنها داوري نماييم .

روميان 2 : 11

زيرا خدا تبعيض قائل نمي‌شود .

افسسيان 6 : 9

و شما اي اربابان، با غلامان خود همين‌‌گونه رفتار کنيد، و از تهديدشان دست بداريد، زيرا مي‌دانيد او که هم ارباب ايشان و هم ارباب شماست، در آسمان است، و نزد او کسي را بر ديگري برتري نيست .

متي 11 : 6 – 7
6 و خوشابحال كسي كه در من نلغزد.» 7 و چون ايشان مي رفتند، عيسي با آن جماعت درباره يحيي آغاز سخن كرد كه «بجهت ديدن چه چيز بيرون شديد؟ آيا ني را كه از باد در جنبش است؟ 8 بلكه بجهت ديدن چه چيز بيرون شديد؟ آيا مردي را كه لباس فاخر دربر دارد؟ اينك آناني كه رخت فاخر مي پوشند در خانه هاي پادشاهان مي باشند .

لوقا 20 : 45 – 47
45 و چون تمامي قوم مي شنيدند، به شاگردان خود گفت: 46 «بپرهيزيد از كاتباني كه خراميدن در لباس دراز را مي پسندند و سلام در بازارها و صدر كنايس و بالا نشستن در ضيافتها را دوست مي دارند. 47 و خانه هاي بيوه زنان را مي بلعند و نماز را به رياكاري طول ميدهند. اينها عذاب شديدتر خواهند يافت .

2 : 5
اي برادران عزيز، گوش دهيد. آيا خدا فقيران اين جهان را برنگزيده است تا دولتمند در ايمان و وارث آن ملكوتي كه به محبّان خود فرموده است بشوند ؟  ت  قديمي
برادران عزيز، گوش فرا‌‌دهيد! مگر خدا فقيران اين جهان را برنگزيده تا در ايمان دولتمند باشند و پادشاهي‌اي را به ارث برند که او به دوستدارانِ خود وعده فرموده است؟   ت  هزاره

يعقوب خوب مي داند كه ، فقيران نزد خدا عزيز و مخصوص هستند :  خدا مي داند كه مسكين بودن آنها در روح ، ناشي از فقر آنها است .
اشعيا 61 : 1
روح خداوند يهوه بر من است زيرا خداوند مرا مسح كرده است تا مسكينان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شكسته دلان را التيام بخشم و اسيران را به رستگاري و محبوسان را به آزادي ندا كنم .

لوقا 4 : 18
«روح خداوند بر من است، زيرا كه مرا مسح كرد تا فقيران را بشارت دهم و مرا فرستاد، تا شكسته دلان را شفا بخشم و اسيران را به رستگاري و كوران را به بينايي، موعظه كنم و تا كوبيدگان را آزاد سازم .

لوقا 7 : 22
پس در پاسخ آن فرستادگان فرمود: برويد و آنچه ديده و شنيده‌ايد به يحيي بازگوييد، که کوران بينا مي‌شوند، لنگان راه مي‌روند، جذاميان شفا مي‌يابند، کَران شنوا مي‌شوند، مردگان زنده مي‌گردند و به فقيران بشارت داده مي‌شود .

متي 11 : 28
بياييد نزد من، اي تمامي زحمتکشان و گرانباران، که من به شما استراحت خواهم بخشيد .

لوقا 6 : 20 – 21
20 آنگاه عيسي بر شاگردانش نظر افکند و گفت: خوشا‌به‌حال شما که فقيريد، زيرا پادشاهي خدا از آن شماست. 21 خوشا‌به‌حال شما که اکنون گرسنه‌ايد، زيرا سير خواهيد شد. خوشا‌به‌حال شما که اکنون گريانيد، زيرا خواهيد خنديد .    ت  هزاره

خدا مي داند كه فقير بهتر و بيشتر به او در هر موردي تكيه مي كند و از هر چيزي هم كه بدستش مي آيد او را شكر مي نمايد و اتفاقاً از آنچه هم كه در مي آورد او را از دارايي و مال خود احترام مي نمايد .  در چنين حالتي فرد بيشتر فروتن است و خدا نيز به او عطاياي روح را مي بخشد .
البته نبايد كتمان كرد كه در افراد ثروتمند نيز فروتن و داراي قوت و قدرت خدا هم پيدا ميشود .

2 : 6
لكن شما فقير را حقير شمرده ايد. آيا دولتمندان بر شما ستم نمي كنند و شما را در محكمه ها نمي كشند ؟

از تعليم يعقوب متوجه چهار نكته مهم  مي شويم :
1 –   اگر فقير را حقير مي شماريم آفريننده او را يعني خدا را فقير مي شماريم .   ايه 6  الف : لكن شما فقير را حقير شمرده ايد .

در طول تاريخ مسيحيت و در كٌل كار خدا ثابت شده است كه اين فقيران بوده اند كه در پيشبرد ملكوت خدا سهم بزرگي را ايفا نموده اند و نه ثروتمندان :

متي 11 : 5
فقيران بشارت مي شنوند .

مرقس 12 : 37
اگر داوود خود، او را خداوند مي‌خوانَد، او چگونه مي‌تواند پسر داوود باشد؟ انبوه جمعيت با خوشي به سخنان او گوش فرا‌‌مي‌دادند .

ايمانداران ثروتمند ، معمولاً در بسياري از مواقع به ثروت خود تكيه مي كنند نه بر خدا :

1 قرنتيان 1 : 26 – 30
26 اي برادران، وضع خود را، آن هنگام که خدا شما را فرا‌‌خواند، در نظر آوريد. بيشتر شما با معيارهاي بشري، حکيم محسوب نمي‌شديد؛ و بيشتر شما از قدرتمندان يا نجيب‌زادگان نبوديد. 27 امّا خدا آنچه را که دنيا جهالت مي‌پندارد، برگزيد تا حکيمان را خجل سازد؛ و آنچه را که دنيا ضعيف مي‌شمارد، انتخاب کرد تا قدرتمندان را شرمنده سازد؛ 28 خدا آنچه را که اين دنيا پَست و حقير مي‌انگارد، بلکه نيستيها را برگزيد، تا هستيها را باطل سازد، 29 تا هيچ بشري در حضور او فخر نکند. 30 و از اوست که شما در مسيحْ عيسي هستيد، در او که از جانب خدا براي ما حکمت شده است، يعني پارسايي، قدّوسيت و بهاي رهايي ما. 31 تا چنانکه آمده است: هر‌که فخر مي‌کند، به خداوند فخر کند .

از طرف ديگر مردم فقير دعوت شده اند كه در ايمان غني و ثروتمند باشند .  اگر تحقيق نماييم متوجه خواهيم شد كه در صد ايمانداران فقير و متوسط خيلي بيشتر از ثروتمندان است و اين فقيران هستند كه در طول تاريخ از هيچ چيز براي خدا دريغ نفرموده اند ، حتي جان خويش :

مكاشفه 12 : 11
آنان با خون بره و با کلام شهادت خود بر او پيروز شده‌اند. زيرا که جان خود را عزيز نشمردند، حتي تا به مرگ .

2 –   اين ثروتمندان ( نه عجالتاً از نظر مالي ، مي تواند دولتي ، ارتشي و تجارتي و غيره باشد ) هستند كه ايمانداران را جفا مي رسانند :
آيه 6 ب   آيا دولتمندان بر شما ستم نمي كنند و شما را در محكمه ها نمي كِشند ؟

به نظر مي رسد كه در زمان يعقوب  فقرا و ايمانداران فقير تحت ظلم ثروتمندان بودند .  بايد توجه كرد كه ثروتمندان در آيه 3 – 4
به احتمال قوي ايماندار هستند و با ثروتمندان در آيه 6  نبايد اشتباه گرفت .
آنچه كه يعقوب در اين مورد مي خواهد بگويد اين است كه : به خاطر ثروتِ برادر و يا خواهرِ ثروتمند تظاهر و پارتي بازي نكنيم و همچنين از ترس اينكه ثروتمندان ما را به محاكمه خواهند كشيد ، رياكاري نكنيم و متظاهر نباشيم .

3 –  نكته سوم  در آيه 7 پيدا مي شود :
2 : 7
آيا ايشان به آن نام نيكو كه بر شما نهاده شده است كفر نمي گويند ؟  ت  قديمي
اغلب همين افراد هستند كه عيسي مسيح را مسخره مي كنند، يعني همان كسي را كه نام شريفش بر شما قرار دارد .  ت  تفسيري

اين نوع ثروتمندان علاقه به شنيدن پيغام نجات بخش خداوند عيسي را ندارند  .  علت اين امر اين است كه آنها ثروت و مال خود را بيشتر از خدا دوست دارند .
مرقس 10 : 21 – 24
21 عيسي به وي نگريسته، او را محبّت نمود و گفت: «تو را يك چيز ناقص است: برو و آنچه داري بفروش و به فقرا بده كه در آسمان گنجي خواهي يافت و بيا صليب را برداشته، مرا پيروي كن.» 22 ليكن او از اين سخن تُرُش رو و محزون گشته، روانه گرديد زيرا اموال بسيار داشت. 23 آنگاه عيسي گرداگرد خود را نگريسته، به شاگردان خود گفت: «چه دشوار است كه توانگران داخل ملكوت خدا شوند.» 24 چون شاگردان از سخنان او در حيرت افتادند، عيسي باز توجّه نموده، بديشان گفت: «اي فرزندان، چه دشوار است دخول آناني كه به مال و اموال توكّل دارند در ملكوت خدا !

متي 6 : 24
هيچ‌کس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زيرا يا از يکي نفرت خواهد داشت و به ديگري مهر خواهد ورزيد، و يا سرسپرده يکي خواهد بود و ديگري را خوار خواهد شمرد. نمي‌توانيد هم بنده خدا باشيد، هم بنده پول .

معمولاً افراد در قدرت و مال و منال ، چشم ديدن افراد ديگر راكه از آنها قويتر باشند را ندارند و طبيعي است كه خداوند ما را نيز متنفر خواهند بود :

متي 28 : 18
آنگاه عيسي نزديک آمد و به ايشان فرمود: تمامي قدرت در آسمان و بر زمين به من سپرده شده است .

آنها چشم ديدن اين قدرت را ندارند و براي همين به عيسي مسيح و پيروان او نتنها كفر مي گويند بلكه آزار و اذيت نيز مي رسانند .

يعقوب مي گويد چطور ممكن است كه چون ثروتمند ، از نظر مالي و مقامي در قدرت است و ما را بي احترامي مي كند ، از روي ترس او را احترام مي نماييم در حالي كه همان نامي را كه آنها فحش مي دهند ، ما از همان نام است كه نجات يافته ايم و بايد مواظب بود كه اين با چيزي كه خداوند در مورد محبت كردن دشمنان مي فرمايد ، اشتباه نكرد .