باب اول آيات اول و دوم
الف : سلام و تهنيت
1 : 1
يعقوب كه غلام خدا و عيسي مسيح خداوند است به دوازده سبط كه پراكنده هستند خوش باشيد .
{jwplayer}http://www.busyweb.org/eichurch/Audio/02.mp3{/jwplayer}
1 : 2
اي برادران من ، وقتيكه در تجربه هاي گوناگون مبتلا شويد ، كمال خوشي دانيد .
نويسنده خود را به نام يعقوب و غلام خدا و عيسي مسيح معرفي مي نمايد . اگر ايشان همان برادر ناتني خداوند عيسي باشند كه باور ما بر اين است كه هستند ، اتفاق بزرگي در زندگي ايشان اقتاده است زيرا در مقطع زماني خودش او ايمان به عيسي مسيح نداشته است. يوحنا 7 : 5 زيرا برادرانش نيز به او ايمان نياورده بودند .
به نظر مي رسد كه يعقوب ، اصلاً در فكر اين چيزها نبوده است .
مرقس 3 : 21 وقتي خويشاوندان او اين را شنيدند ، آمدند تا او را با خود ببرند ، چون بعضي مي گفتند كه او ديوانه است .
به احتمال قوي خداوندمان عيسي مسيح او را نيز با صبر و تحمل محبت كرده بود تا اينكه در يك مقطع خاص ، يعقوب نه تنها ايمان مي آورد بلكه بدون اينكه شرم يا خجالتي داشته باشد ، اعلام مي دارد كه او غلام خدا و خداوندش عيسي مسيح است .
تبديل زندگي او آن چنان قوي بوده است كه درك درستي از منجي ما داشته است و آن اين است كه او به ترتيب و به صورت درست برابر بودن عيسي مسيح را با خدا فهميده است زيرا مي نويسد : خدا و خداوند عيسي مسيح . او پدر و پسر را احترام مي گذارد .
( عيسي مسيح به عنوان خداي مجسم شده و در جسم ظا هر گشته است )
يوحنا 5 : 23
تا آنكه همه پسر را حرمت بدارند همچنانكه پدر را حرمت مي دارند ، و كسي كه به پسر حرمت نكند به پدريكه او را فرستاد احترام نكرده است .
يعقوب البته آگاه بود كه انسان نمي تواند دو ارباب را خدمت كند .
متي 6 : 24 هيچ كس دو آقا را خدمت نمي تواند كرد زيرا يا از يكي نفرت دارد و با ديگري محبت و يا به يكي مي چسبد و ديگر را حقير مي شمارد . محال است كه خدا و مَمونا را خدمت كنيد .
و اينجا مي بينيم كه يعقوب مي داند چه مي گويد زيرا بر او خدايي بودن عيسي مكشوف شده است .
قسمت دوم آيه 1 : 1 در مورد دوازده سبط كه پراكنده هستند صحبت مي كند . اين طوايف يهودياني هستند كه متعلق به اسباط اسرائيل مي باشند و درمنطقه مديترانه پراكنده شده اند .
پراكندگي اصلي در 721 قبل از ميلاد اتفاق افتاد كه ده سبط يا قبيله از اسرائيل به اسارت آشوريان رفتند . تعدادي از آنان در زمان عزرا و نحميا به سرزمين خود بازگشتند ولي تعدادي زياد باقي ماندند .
در روز پنطيكاست ، يهوديان ديندار از تمام مللي كه در آنها پراكنده بودن ، به زيارت اورشليم مي آمدند :
اعمال 2 : 5
و مردم يهود ديندار از هر طايفه زير فَلَك در اورشليم منزل مي داشتند .
شايد آن روز را روز به هم آمدن پراكندگان يهودي نيز مي ناميدند . ولي در پراكندگي كه يعقوب به آن اشاره مي نمايد بيشتر مطابق با اعمال 1 : 8 مي باشد كه مربوط به پراكنده شدن مسيحيان يهودي تبار است كه بر اثر جفايي كه سولوس ( پولس ) آورده بود ، بودند .
اعمال 1 : 8
ليكن چون روح القدس بر شما مي آيد قوت خواهيد يافت و شاهدان من خواهيد بود در اورشليم و تمامي يهوديه و سامره و تا اقصاي جهان .
حال از آنجايي كه همه ما از ملل مختلف و ايماندار به عيسي مسيح مي باشيم مي توانيم نامه نوشته شده يعقوب را براي خود بدانيم گرچه مستقيم به ما نوشته نشده باشد .
فيليپيان 3 : 20
اما وطن ما در آسمان است كه از آنجا نيز نجات دهنده يعني عيسي مسيح خداوند را انتظار مي كشيم .
1 پطرس 2 : 11
اي محبوبان استدعا دارم كه چون غريبان و بيگانگان از شهوات جسمي كه با نفس در نزاع هستند ، اجتناب نماييد .
ظاهراَ دشوار است كه بگوييم صد در صد يعقوب نامه خود را براي يهوديان غير ايماندار يا ايمانداران يهودي يا براي هر دو قشر نوشته است ، اما به نظر مي رسد كه در اولويت او نامه خود را براي يهودياني كه تولد تازه را داشتند نوشته است . اعمال 1 : 8
ب : امتحان و وسوسه
( 1 : 2 – 17 )
در اين قسمت ، يعقوب با موضوع تجربه به معني وسوسه ما را به مبارزه مي طلبد . او اين كلمه را به دو معني خاص در دو قسمت بكار مي گيرد . از كجا مي توانيم اين را متوجه شويم ؟ از اينكه مي فرمايد : در تجربه هاي گوناگون
در آيات 2 – 12 او وسوسه را به معني يك تجربه مقدس عنوان مي نمايد . او به احتمال قوي مي خواهد توجه خواننده را به اين نكته معطوف بدارد : كه خدا براي امتحان كردن ما گاهاً مشكلاتي را بر سر راه ما براي نفع ما مي گذارد . در اين مشكلاتي كه از طرف خدا براي ما بوجود مي آيد براي خالص نمودن ايمان ما به او و شبيه شدن به پسرش عيسي مسيح ( آنچه را كه خدا در بدن بشري خود نمود ) بكار مي گيرد .
از طرف ديگر ، اگر به آيات 13 – 17 توجه نماييم ميبينيم كه يعقوب در صدد آن است كه معني ديگري به تجربه ببخشد و مي خواهد كه خواننده به اين نكته توجه نمايد كه : اين نوع تجربه ، تجربه غير مقدسي است و اغلب از درون خود ما تراوش مي نمايد و البته شيطان هم آن را در ما ديده و فعاليت خود را براي گرفتار كردن ما در گناه ، شروع مي نمايد .
حال ، به راستي : آزمايش يا وسوسه
آيا بين فريب و اغوا فرقي است ؟ در پيدايش در ترجمه هاي گوناگون آمده است : پيدايش 3 : 13 ، اغوا ، اشتباه و فريب
در متي 4 : 3 در 1 تسالونيكيان 3 : 5 وسوسه گر ، تجربه كننده
تجربه در : ايوب 9 : 23 ، حزقيال 21 : 13 ، 2 قرنتيان 8 : 2 ، عبرانيان 11 : 36 ، 1 پطرس 1 : 7 ، 1 پطرس 4 : 12
براي درك بهتر اين موضوع بايد به ريشه تجربه در آشوري و ارامي رفت . جورابا تجربه يعني آزموده شده براي همين هم ميگوييم : من تجربه دارم .
موضوع ساده است ، براي درك تجربه :
اگر اين تجربه از شيطان است آن وسوسه است و اگر اين تجربه از خدا است آن امتحان و آزمايش مي باشد .
زندگي روحاني ما به عنوان مسيحيان مي تواند پُر از مشكلات باشد ! اين مشكلات ناخواسته از هر سو به صورت انفرادي و گاهاً به صورت گروهي به طرف ما هجوم مي آورند . خيلي اوقات از آنها نمي توانيم اجتناب نماييم .
يعقوب نمي گويد اگر در تجربيات گوناگون افتاديد ، بلكه مي فرمايد : ( وقتي كه ) و اين به آن معني است كه چه بخواهيم و چه نخواهيم آنها را خواهيم داشت . اما سئوال اين است كه با آنها چه بايد كرد ؟
روش هاي مختلفي براي برخورد با آنها مي توانيم پيدا نماييم :
1 – مي توانيم بر عليه آنها اقدام نموده و مقاومت نماييم : عبرانيان 12 : 4 به حدي كه حتي به قيمت ريختن خونمان گردد .
2 – مي توانيم با داشتن روح لجباز با تكيه بر قدرت خود بخواهيم بر آن پيروز شويم ، كه به احتمال قوي شكست خواهيم خورد .
3 – مي توانيم از مبارزه دست بكشيم و اين عقيده را : كه سرنوشت من همين بوده ، جايگزين درك اراده خدا براي مبارزه با آن شويم .
4 – مي توانيم بر عليه مشكلي كه براي ما بوجود آمده ، گِله و شكايت و غَُرغُر كنيم و اين دقيقاً همان چيزي است كه پولس به ما بر عليه آن هشدار مي دهد .
1 قرنتيان 10 : 10 و نه همهمه كنيد چنانكه بعضي از ايشان كردند و هلاك كننده ايشان را هلاك كرد . ( فرشته مرگ )
5 – مي توانيم از حالتي كه براي ما پيش مي آيد سو استفاده نموده و خود را بسيار مايوس نشان دهيم تا مردم بر ما ترحم نمايند .
6 – و يا مي توانيم بهترين را در نظر داشته و در مشكلات آزموده شويم و علي رغم هر چيزي چنين بگوييم :
خدا اجازه داده كه اين امتحان و يا وسوسه را من داشته باشم . ( بر رشد روحاني ما است كه تشخيص بين امتحان و وسوسه را داشته باشيم ) .
خدا حتماً دليل خوبي براي انجام آن در زندگي من دارد . من نمي دانم آن دليل چيست ولي مطمئن هستم كه خداوند مرا كمك خواهد
كرد تا آنرا بفهمم .
من ميخواهم هدفي را كه خداوند براي زندگي من در اراده خود دارد ، انجام گيرد .
اين دقيقاً مطلبي است كه يعقوب براي خوانندگان خود و ايمانداران مي نويسد : اي برادران من وقتيكه در تجربه هاي گوناگون مبتلا
شويد كمال خوشي دانيد . ( بي نهايت شاد باشيد )
اين آزمايشات همانند يك دشمن نيستند كه ما را از بين ببرند بلكه برعكس همانند يك دوست خوبي هستند كه مي خواهد ما را در ايمانمان ياري دهد .
يكي از دلايلي كه خدا در اراده خود در جسم ظاهر گرديد اينست كه : او استانداردي از يك انسان كامل كه خدا است را به ما بخشيده است كه ما خود را با اين استاندارد بسنجيم و شبيه او شويم . براي همين هم او خداي كامل و انسان كامل مي باشد .
افسسيان 4 : 13 تا همه به يگانگي ايمان و معرفت تام پسر خدا و به انسان كامل به اندازه قامت پُري مسيح برسيم . ( حزقيال 28 : 12 )
حال با توجه به اين دليل ، مي بينيم كه براي شبيه شدن به عيسي مسيح ما نيز همانند او بايد از مراحل گوناگون بگذريم . اين مرحله شبيه شدن به خداوندمان شامل : رنج و عذاب و زحمت كشيدن ، محروم شدن ، تهمت شنيدن و غيره مي باشد .
درخت اگر مي خواهد پُر بار شود ، نمي تواند بگويد كه فقط در زير آفتاب و هواي خوبي قرار بگيرم . براي آوردن ميوه درخت خود را براي روبرو شدن با هواي باراني و سرد و پائيزي آماده مي سازد و مي داند كه هر آن ممكن است طوفاني واقع شود و براي همين ريشه خود را در زمين نيكويي كه خدا به او بخشيده است ، مي دواند تا متحمل همه آنها گردد تا ميوه خود را به ارمغان آورد . همچنين هستيم ما در خداونمان عيسي مسيح .
در آزمايشات و تجربيات قرار گرفتن آسان نيست ولي براي كساني كه خود را با آنها پرورش داده باشند ، ميوه اي كه ببار خواهند آورد ، ميوه عدالت و سلامتي خواهد بود .
عبرانيان 12 : 11
لكن هر تاديب در حال نه از خوشي ها بلكه از دردها مي نمايد اما در آخر ميوه عدالت سلامتي را براي آنانيكه از آن رياضت يافته اند بار مي آورد . ( ت ق )
زماني كه تنبيه مي شويم نه تنها براي ما خوشايند نيست ، بلكه دردناك است ، اما بعدها كساني كه با چنين تنبيهي تاديب شده اند ، از ثمرات آرامش يك زندگي نيكو بهره مند مي شوند . ( ترجمه مژده براي عصر جديد )
با توجه به همه اين مطالب كه امروز متوجه آنها شديم ، سئوال اين است كه :
اگر در برابر آزماش و يا تجربه اي قرار گرفتيم و از ما سئوال شود كه چگونه با آن برخورد كرديم ، چه جوابي براي آن داريم ؟
جواب شما :