به نام خداوندمان عیسی مسیح که قلبهای همه ما را تبدیل می کند.
من در یک خانواده مسلمان بدنیا آمدم، پدرم از کودکی به من یاد داد که چگونه نماز بخوانم. غیر از نماز خواندن چیز دیگری نمیدانستم، هیچ اهمیتی به مسیحیت یا مسیحیان نمی دادم، اینقدر به من گفته بودند که مسیحیت منحرف است که حتی حاظر نبودم در مورد اون فکر کنم.
زندگی پر از گناه داشتم، در واقع داشتم در گناه زندگی می کردم.
دروغ می گفتم، غیبت می کردم، به چشم شهوت به دیگران نگاه می کردم، دزدی، خود ارضایی، همجنس بازی. چقدر دروغ می گفتم ولی خیلی راحت خودمو با جمله ای که بهم یاد داده بودند توجیه می کردم که یه دروغ مسلحتی گفتن که گناه نیست. مشروب می خوردم و مست می کردم و دلم خوش بود به این چند لحظه خوشی و شادی اما نمی دونستم که شادی واقعی و همیشگی نزد مسیح است. چقدر به چشم شهوت به دختران و زنان نگاه کردم و فکر می کردم تا رابطه نداشته باشی زنا نکردی که، اما غافل از اینکه چه زناهایی رو انجام دادم در فکرم و روحم.
چقدر رفتار بدی با خانواده داشتم، تو روشون وایمیسادم، با صدای بلند باهاشون حرف میزدم و … چقدر بد دهنی های بد. چه حرفهایی از زبانم زده شده اما غافل از اینکه باید به خدا جواب بدم که چرا این حرفها رو زدم و فکر می کردم که گناه فقط در عمل هست.
زندگی من فقط در گناه بود و فکر می کردم که اگر نماز بخونم و يا توبه کنم همه چی حله. در زندگیم شکست خورده بودم، یه دختری که خیلی دوسش داشتم رو از دست داده بودم و تنهای تنها شده بودم و فقط در غم زندگی می کردم، افسرده شده بودم، تا اینکه به وسیله یکی از آشنایانم حرفهایی از مسیح شنیدم، همینطور چند سرود پرستشی گوش دادم، اما اون کسی که با مسیح در مورد من حرف زد چون از هم دور بودیم و تلفنی نمیشد حرف زد یه مدت دنبالش نرفتم. اما نمیتونستم همینطوری از کنار این موضوع بگذرم تا اینکه رفتم اینترنت و کتاب الکترونیک انجیل متی رو دانلود کردم و بخشهایی از اون رو خوندم که خیلی روی من تاثیر گذاشتن، البته خیلی از قسمتهای کلام رو که میخوندم متوجه نمیشدم ولی بعد از ایمانم همون رو که میخوندم میفهمیدم که منظور خدا چی بوده، خلاصه این آشنایی اول من بود با مسیح و همین آشنایی باعث شد که من مشتاق بشم بیشتر مسیح رو بشناسم و به تحقیقاتم در اینترنت ادامه دادم. و در این مدت برادر مسیحی ما همیشه برای نجات من در دعا بود که خدا بهش برکت بده.
کتاب الکترونیک کتاب مقدس رو دانلود کردم، هر روز میخوندم و بیشتر جذب میشدم و میپسندیدم بعد از یه مدت دیدم دروغ گفتنم، غیبت کردنم، خود ارضایی و… اصلا دیگه از طرف من انجام نمیشه. اما بعضی وقتها این اعمال از من سر میزد تا اینکه با کمک همون آشنایی که از مسیح با من حرف زده بود تونستم به گناهان خودم اعتراف کنم و ایمان بیارم به خداوند عیسی مسیح. بعد از ایمانم وسوسه و انجام گناه بیشتر شد و من خیلی وقتها خدا رو فراموش می کردم و گناه می کردم. با ایمانم به مسیح دیگه احساس تنهایی نمیکردم و همیشه حضور یک نفر رو کنار خودم احساس میکردم و تازه خیلی هم خوشحال بودم که اون دختری رو که عاشقش بودم رو بهش نرسیدم، چون فهمیدم که خواست خدا بوده و گفتم خدا هر کسی رو که تو برام انتخاب کنی من باهاش ازدواج میکنم. بعد از ایمانم برادر مسیحیم که باهام از مسیح حرف زد تو اینترنت خیلی بهم کمک می کرد، خیلی از مسائل رو برام باز کرد، خدا بهش برکت بده. وقتی که روی کامپیوتر کلام می خوندم یا دیگر تحقیقاتم در مورد مسیح رو مطالعه می کردم خیلی با پدرم بحثم میشد، نمیگذاشت من مطالعه کنم و این کارای پدرم منو عصابی می کرد و تاثیر منفی روی من داشت که نتیجه این عصبانیت این میشد که به جمع دوستان میرفتم و مشروب می خوردم و سیگار می کشیدم، البته من همیشه در دعا بودم تا شرایط درست بشه و خدا فکر پدرم رو تغییر بده تا اینکه همه چی درست شد و بعد از یه مدت که کلام هم بهم رسیده بود اونو به پدرم نشان دادم و گفتم که من به عیسی مسیح ایمان دارم و اینقدر از آزادی و محبت مسیح باهاش حرف زده بودم که دیگه قبول کرد و گفت که من کاری باهات ندارم، پدری که یه زمانی می گفت پیامبر گفته اگه پسرت نماز نخوند باید اونو کتک بزنی و مجبور به نماز خوندن کنی!
خیلی اتفاقات خوب دیگه توی زندگیم افتاد که خودم باورم نمیشد، دیگه حاضر نبودم حتی یک کلمه دروغ بگم، غیبت کنم، همنجس بازی و … .
اما تنها چیزی که همیشه باعث دوری من از خدا میشد مشروب ، سیگار و خود ارضایی بود تا اینکه خدا رو شکر مشروب رو کنار گذاشتم و الان که دارم این شهادت رو مینویسم لغزشهایی در زندگیم داشتم و دارم ولی در ایمانم خیلی رشد کردم البته ناگفته هم نمونه که تا حالا که حدود دو سال از ایمانم میگذره هنوز به کلیسا نرفتم که این مربوط میشه به جایی که من زندگی میکنم، تا اینکه چند روز پیش به خواست خدا به جمع برادران مسیحی رفتم و تونستم دعای گروهی و حضور خدا و خیلی چیزای دیگرو ببینم و احساس کنم و به کمک خدا خود ارضایی و سیگار رو ترک کردم و ایمان دارم که خدا با من است و دیگر به سمت گناهان گذشته خودم نمیرم و ایمان دارم که خدا گذشته منو پاک کرده و من خیلی خوشحال هستم که نجات رو خدا روی صلیب به من و شما داد و ما با ایمان اون رو دریافت کردیم، خدا رو شکر بخاطر این نجات و فیض عظیم او. بیاید با هم دعا کنیم برای تمام فرزندان گمشده خداوند تا مسیح قلب اونا رو لمس کنه و روح القدس وارد قلب و زندگی اونا بشه و نجات و تولدی تازه رو مثل ما دریافت کنن، به امید روزی که گناه از جهان برداشته بشه و همه فرزندان خدا در حضور خدا زندگی کنن. در نام پر جلال عیسی مسیح آمین
جان من خداوند خود را میستاید و روح من در نجات دهنده من خدا شادی میکند.
نگارش: 1390/10/15