غم و اندوه همانند ساير احساسات دروني ما ، احساسي مشترك در ميان نوع بشر براي بيان احساس جريحه دار خود مي باشد .
نوع غم و اندوه :
نوع غم مي تواند نامحدود باشد زيرا بستگي كامل به شخصيت مقابل دارد .
حالت غم :
شكنندگي و افسردگي و منزوي بودن از حالات مشترك غم ميباشد و باز در افراد مختلف ، گوناگون مي باشد .
تعريف كتابمقدسي :
عاملي كه وجود انسان و روح او را افسرده مي نمايد .
بر اساس اين تعريف ، طبق كلام خدا ، تاثير گذار بر روح انسان مي باشد و تمام درد و آزردگي هاي روح و روان از آنجا شروع مي شود .
امثال سليمان 15 : 13 – 14
دل شادمان چهره را زينت مي دهد اما از تلخي دل ، روح منكسر مي شود . ( تلخي دل يعني دلِ غمگين ) ( منكسر يعني افسرده )
علارغم چيزهاي ديگر ، غم را نمي توان پنهان كرد . اگر شخصي غمگين است خيلي زود آنرا از چهره او مي توان خواند . اغلب ما با اين سثوال از طرف ديگران مواجه شده ايم كه مي پرسند : چي شده ؟ اتفاقي افتاده ؟ از كجا مردم مي توانند اين را ببينند ؟
چهره ما ، شكنندگي و افسردگي و در پي انزوا رفتن ما مي تواند بيانگر آن باشد .
اگر سئوال كنيم كه چرا ما غمگين مي شويم ، به نظر من اين سئوال اشتباهي خواهد بود زيرا همه ما انسانها در گير آن هستيم و احساس غم در ما گذاشته شده و در بسياري از اوقات منفي نيست . به عنوان مثال اگر شخصي را مي بينيم كه براي از دست دادن كسي غمگين است درست است كه حالت خوشايندي را نميبينيم ولي غم آن شخص به ما مي گويد كه آن شخص از دست رفته براي فرد غمگين بسيار مهم بوده است . بنابراين مي توان سئوال كرد كه چرا همه پولدار نمي شوند ؟ ولي اينكه چرا غمگين مي شويم ، جوابش اين است كه در مقطع خاص ، اين احساس ، خود را بروز مي نمايد و تحت كنترل ما نيست .
سئوال بهتري كه در اين باره مي توانيم بپرسيم اين است كه :
آيا مي توان آنرا علاج كرد ؟ اگر علاج نشود به كجا خواهد انجاميد ؟
كلام خداوند به ما ياد مي دهد كه اگر اجازه دهيم اين غم در دل ما ادامه دار باقي و متحرك و منتشر شود ، روح ما را افسرده خواهد نمود .
موتور زندگي ما روح ما است زيرا جسم كه عامل مكانيكي است ضعيف و ناتوان مي باشد . هستند افرادي كه از نظر جسم ناقص و ناتوان و از كار افتاده مي باشند ولي داراي روحيه بسيار قوي و كارآرا مي باشند .
متي 26 : 41 ب روح راغب است ليكن جسم ناتوان
چطورمي توانيم از قلب شكسته كه منجر بر غم ما شده است شفا يابيم ؟
چگونه مي توانيم از غم از دست داده عزيز خود رها شويم ؟
متاسفانه در بسياري از جوامع و فرهنگها ، اگر شخصي ديده شود كه در ازاي عزيز از دست رفته اش ديگر غمگين نيست ، هزار و يك حرف پشت سر او زده خواهد شد !! در بسياري از فرهنگها اگر شخص ماتم بخواهد از غم خود آزاد گردد ولي به خاطر جامعه اي كه در آن زندگي مينمايد ، مجبور به تظاهر نمودن باشد ، روح رياكاري را بر تمام مشكلات خود مي افزايد .
پس چه بايد كرد؟
مطمعناٌ به هر دليلي كه غمگين هستيم ، مي توانيم از خداوندمان عيسي مسيح بخواهيم كه ما را با روح خود تسلي داده و شفا بخشد .
2 قرنتيان 1 : 3 متبارك باد خدا و پدر خداوند ما عيسي مسيح كه پدر رحمتها و خداي جميع تسليات است .
از غم رها و آزاد شدن به اين معني نيست كه ما بي احساس گشته و يا زيادي مُدرن شده ايم بلكه آزاد بايد گرديم در غير اين صورت روح ما دچار ناراحتي خواهد شد . براي همين كلام خدا مي فرمايد: روح تسلي يعني كارِ روح القدس ، روح خدا در اين حالت كه قدرت تسلي بخشيدن دارد ، روح ما را كمك و احيا مي نمايد تا افسرده نگرديم .
من برادر عزيزم را با كه با بشارت ايشان نجات يافتم خيلي دوست دارم ، وقتي او فوت كرد درد و غم بزرگي مرا گرفت كه روح مرا داشت افسرده مي كرد ولي وقتي از خداوند كمك خواستم ، خداوند براي من باز كرد كه به جاي غم و اندوه و شكستگي ، خاطرات شيريني را كه از او دارم را جايگزين نمايم و براي همين هم از آن غم آزاد شدم .
مصلوب شدن خداوندمان عيسي مسيح ، شكنجه هاي او و مرگ درد آور او ما را غمگين مي سازد ولي وقتي كه به يادِ كار عظيم او در زندگي مان مي افتبم ، آن غم را فراموش مي كنيم و به ياد مي آوريم كه او به خاطر ما چه كار عظيمي كرده است ، پس ما خاطره خوش از عيسي را جايگزين غم مي كنيم .
چرا در ساير شرايع چنين حالتي وجود ندارد ؟ زيرا عامل غم خاطره اي به جا نگذاشته است .
اشعيا 53 : 4 – 5
لكن او غمهاي ما را بر خود گرفت و دردهاي ما را بر خويش حمل نمود و ما او را از جانب خدا زحمت كشيده و مضروب و مبتلا گمان برديم . و حال آنكه به سبب تقصيرهاي ما مجروح و به سبب گناهان ما كوفته گرديد و تاديب سلامتي ما بر وي آمد و از زخمهاي او ما شفا يافتيم .
داشتن غم براي از دست دادن عزيز و يا هر مطلب ديگر اشتباه نيست .
بطور يقين وقتي مسيح بر روي صليب جان داد ، كساني كه او را دوست داشتند ماتم گرفتند . زماني كه استيفان شهيد شد ، مكتوب است كه مردم ماتم عظيمي گرفتند .
اعمال رسولان 8 : 3 و مردان صالح استيفانرا دفن كرده براي وي ماتم عظيمي بر پا داشتند .
ولي موضوع اين است كه : نگاه داشتن آن براي هميشه مي تواند ضرر آور باشد . خداوند عيسي مسيح مي تواند اين ضرر را ، اگر به او ايمان آوريم ، از ما بردارد .
1 تسالونيكيان 4 : 13 – 14
اي دوستان ، نمي خواهم در مورد آناني كه فوت نموده اند بي اطلاع باشيد . مبادا مانند ساير مردم كه هيچ اميدي به آينده ندارند ، غمگين باشيد . ¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬زيرا اگر ما معتقديم كه عيسي مُرد و دوباره زنده شد ، همچنين ايمان داريم كه خدا آناني را كه در ايمان به عيسي مرده اند نيز همراه عيسي باز خواهد آورد . ( ترجمه مژده براي عصر جديد )
خيلي از اوقات شيطان ، دشمن ديرينه مي خواهد كه مردم هميشه در درد و رنج و غم واندوه بسر برند . آيا دقت كرده ايد كه هميشه آهنگهاي غمگين ، غم ما را به ياد مي آورند و ما را غمگين ميسازند ؟ چه بايد كرد ؟ آيا از صبح تا شب بايد عزادار بود ؟
اگر زن هميشه در دردِ شوهر از داده اش غمگين باقي بماند و برعكس براي مرد و اولاد ، آن زن ديگر مادر خوبي براي بچه ها نخواهد بود و آن مرد پدر خوب و آن اولاد ، فرزندان خوب نخواهند بود زيرا غم چون ويروسي واگير در خانواده نفوذ مي نمايد و كانون گرم خانواده تبديل به محل ماتم و سوگواري مي گردد .
فيليپيان 3 : 13
اي دوستان ، من ادعا نمي كنم كه تا به حال آن را به چنگ آورده ام ، ولي تنها كار من اين است كه آنچه را در پشت سر من قرار دارد فراموش كنم و براي رسيدن به آنچه در پيش است ، بكوشم . ( ترجمه مژده براي عصر جديد )
اگر شادي خداوند قوت ما گردد ، آنوقت او مي تواند ما را تسلي دهي .
نحميا 8 : 10 قسمت آخر : محزون نباشيد زيرا كه سُرور خداوند قوت شما است . يعني غمگين نباشيد ، شادماني كه خداوند به شما مي دهد ، شما را نيرومند خواهد ساخت .
اشعيا 51 : 11
آن كساني را كه مي خواهي آزاد كني ، با شادي و سرود خوانان به اورشليم خواهند رسيد . آنها تا ابد شاد و براي هميشه از غم و غصه رها خواهند بود . اورشليم ( محل آزادي ، صلح و پرستش )
بارديگر اين نكته مهم را بايد در نظر گرفت كه غمگين شدن از شيطان نيست ولي اگر در اين حالت بمانيم شيطان مي تواند از آن سواستفاده نمايد و مي تواند چنان ما را در اين مورد اسير سازد كه تار و پود ما به باد رود . براي همين بايد مقاومت كرد تا او يعني شيطان از ما بگريزد .
يعقوب 4 : 7
پس از خدا اطاعت كنيد و در مقابل ابليس مقاومت نماييد تا از شما بگريزد .
چه نتيجه مي توانيم از اين مبحث بگيريم ؟
1 – غم احساس طبيعي ما در برابر مساثل مختلف است .
2 – صرفاً نمي توان بلافاصله غم را از شيطان دانست ولي اگر مجال داده شود ، شيطان از آن سواستفاده خواهد نمود .
3 – خداوند ما عيسي مسيح با روح خود كه روح تسلي بخش مي باشد مي تواند ما را تسلي دهد .
4 – براي يافتن به مرحله تسلي بايد خود را به خداوندمان عيسي مسيح بسپاريم ، اين سپردن با اعتراف بر اين كه ما در برابر خداوند گناه كار هستيم انجام مي گردد . اين نوع اعتراف ما را به فرزند خواندگي خداوند دعوت مي نمايد سپس پدر جميع تسليات كار خود را در ما آغاز خواهد نمود .