موضوع ازدواج امر بسيار حياتي در هر جامعه مي باشد .
تعريفات زيادي براي ازدواج آمده است :
به هم پيوستن ، با هم بودن ، تشكيل خانواده دادن ، نکاح ، وصلت ، جشن عروسي ، زناشويي ، يگانگي ، اتحاد ، عقد ، پيمان ، تاهل و بالاخره معامله .
از ديدگاه كلام خدا امري مقدس مي باشد كه از همان اول از اهميت خاص خود برخوردار بوده است .
معني كتابمقدسي آن بسيار زيبا و با مفهوم مي باشد : يك تن بودن .
پيدايش 2 : 24
از اين سبب مرد پدر و مادر خود را ترك كرده با زن خويش خواهد پيوست و يك تن خواهد بود .
يك تن به معني : يك بدن است ، در آشوري مي گويد يك گوشت خواهند بود . مثل عضلات كه به هم چسبيده اند و يك خون در آنها در جريان است .
ما از كلام خدا مي فهميم كه در اراده خدا نبوده است كه آدم تنها بماند و براي همين آنها را مرد و زن آفريد :
پيدايش 2 : 18 و خداوند خدا گفت : خوب نيست كه آدم تنها باشد پس برايش معاوني موافق وي بسازم .
• خوب نيست ، يعني چه ؟ يعني : راضي نيستم ، اين پسنديده نيست .
• معاون يعني چه ؟ يعني : كمك كننده ، يار و ياور و خادم و مدد كننده . خادم در اينجا به معني نوكر و زير دست نيست بلكه ، شريك در هر دست گرفتن و كمك رسان مي باشد .
• موافق وي يعني چه ؟ يعني : مناسب ، مثل خودش ، يك جور ، مطابق و سازگار با او .
كِي ميتوان به اين يگانگي و يك بدن بودن رسيد ؟
زماني كه بتوانيم همسر خود را انتخاب كنيم و در انتخاب خود او را محبت گرده و خدمت نماييم .
به نظر من ازدواج سه معني دارد :
1 – انتخاب
2 – محبت
3 – خدمت
تعريف انتخاب چيست ؟ انتخاب مطالعه است براي شناخت ، شخصي كه قرار است ، همسر آينده باشد . در اين مطالعه بايد مواظب بود كه فقط شناخت احساسات و بكارگيري محض آنها نباشد ، بلكه اين مطالعه براي شناخت ، بايد هدف داشته باشد و هدف آن بر اساس محبت و خدمت بايد گذاشته شود .
بعد از تصميم زندگي كردن با خداوند ، ازدواج ، دومين مرحله مهم در زندگي مي باشد . بنابراين اگر در انتخاب خود مواظب نباشيم ، مصيبت بزرگي را براي خود و طرف مقابل و فرزندان خود ، خواهيم آورد .
تجرد مهمترين زماني است كه به ما داده شده تا بتوانيم در مورد ازدواج درست فكر كنيم ، اين زماني است كه خداوند با حضور فراوانش در زندگي تجرد ما ، ما را كمك مي كند كه احساس تنهايي نكنيم و ما را كمك مي كند كه انتخاب صحيحي را داشته باشيم . خداوند ما را در اين زمانِ تجرد مي تواند ياد دهد كه ازدواج يعني محبت كردن و خدمت كردنِ شخصي ، كه همسر آينده است و هر دو با هم خواهند توانست شاهد اميني براي خداوند و نمونه بارزي از پيدايش 2 : 18 يعني يك تن بودن باشند .
براي همين اگر شخص مجرد براي اين امر مهم عجله نمايد و خارج از اراده خداوند با شخصي كه خداوند را در اولويت زندگي خود نگذاشته باشد ، عهد ببندد ، دير يا زود متوجه اشتباه خود خواهد شد .
نمونه در اين مورد سليمان حكيم ميباشد كه با تمام حكمتي كه خدا به او بخشيده بود ، حكمت خود را در برابر زنان خود بكار نبرد و همين امر او را به بت پرستي كشاند . سامسون به خاطر يك زن چشمانش را از دست داد . داود به خاطر يك زن خود را در زنا انداخت و موجب قتل سردار خود شد .
تعريف محبت چيست ؟ تعريفات زيادي در اين مورد هست به نظر من بهترين تعريف اين است كه : خدا محبت است و اين محبت عيسي مسيح است .
چرا عيسي مسيح ؟ زيرا خدا جهان را آنقدر محبت نمود كه پسر يگانه خود را داد ( فدا و قرباني كرد ) تا هر كه بر او ايمان آورد هلاك نگردد بلكه حيات جاوداني يابد . يوحنا 3 : 16
اگر احساسات ما درست و پاك نباشد ، معني محبت را درست متوجه نخواهيم شد . در هر عشق و دوست داشتن اگر محبت خدا حضور نداشته باشد ، آن محبت ، محبت دنيوي و قراردادي و دادو ستدي خواهد بود . عشق و محبت در اين دنيا معني و عزت و احترام خود را از دست داده است . بيشتر به اين معني است كه اگر براي من كاري انجام بدي من دوستت خواهم داشت وگرنه ما با هم كاري نداريم ، براي همين هم ، زود از هم خسته مي شوند و فوري به فكر طلاق مي افتند . در حاليكه محبت خدا در انتظار دريافت چيزي نيست ، محبت خدا بر اساس بخشيدن پايه گذاري شده است ، محبت خدا صبر مي كند ، شك ندارد و تحمل مي نمايد :
1 قرن 13 : 1 – 13
سثوال اين است كه آيا تمام ازدواجهايي كه در خداوند با دعا خواسته شده موفق بوده اند ؟
جواب اين است كه مي توان گفت : بله اغلب . و اگر هستند كه نبوده اند براي اين بوده است كه معني و مفهوم ازدواج را ندانسته اند .
خداوند در خصوص انتخاب درست ، مايل است كه از او خواسته شود و با كمال صبر در انجام اراده او بسر برده شود . حال موضوع اين است كه تعداد زيادي دعا كرده اند و بارها و بارها از خداوند خواسته اند ولي چيزي اتفاق نيفتاده است و اين باعث نا اميدي اين عزيزان گشته است .
سثوال اين است كه چرا اين چنين است ؟
اگر خداوند مايل است كه اين موضوع از او خواسته شود پس چرا بعضي هنوز به مراد دل خود نرسيده اند ؟
احتمال هست كه درخواست كننده به نيت بد درخواست مي نمايد . به عنوان مثال شايد مَرد چنين فكر مي كند :
• ميخواهم برام آشپزي بكنه ، ميخوام لباسم را بشوره ، مي خوام خانه ام را تميز كنه ، مي خوام عقده هاي جنسي مرا ، برآورده كنه ، مي خوام هر چي من ميگويم بدون چون و چرا انجام بده ، مي خوام برام بچه بياره و …
شايد زن هم اين چنين فكر بكند كه :
• بايد برام زندگي عالي فراهم بكنه ، بايد گردن و انگشتانم را با جواهرات پُر كنه ، بايد بره جون بكنه تا من بهترين لباس را بپوشم ، بايد برام كلفت بگيره ، بايد منو صبح بيدار نكنه ، بايد منو براي تعطيلات به بهترين جاها ببره ، بايد ناز منو بكشه ، بايد در حساب بانكي من آنقدر پول باشه و …
اگر دقت نماييم براي هر دو جنس ميبينيم كه من داره كار ميكنه نه ما . لابد است كه چنين دعايي جواب داده نخواهد شد وبراي همين شخص از اراده خداوند دور مي شود و آنچه را كه خود مي طلبد پيدا مي كند ولي بعد ، از كرده خود پشيمان مي گردد و نا اميد و مايوس تر مي گردد و به دام شيطان مي افتد .
در هر دو مورد مي بينيم كه يك تن شدن وجود ندارد ، همكاري نيست . اگر خواسته خداوند را در پيدايش 2 : 24 را انجام دهيم ، آنوقت موافق اراده او انجام داده ايم و بر حسب خواسته او عمل كرده ايم آنوقت او يعني خداوند موافق ما ، را به ما خواهد داد .
( به قولي آن دنده اي كه مناسب با ما است ، به ما خواهد بخشيد ) .
اگر مَرد خواسته خود را اصلاح كرده و اين چنين بخواهد :
• مثل خودم دوستش خواهم داشت ، به او وقت خواهم داد ، براي او پدر خواهم بود ، براي او مادر خواهم بود ، براي او برادر و خواهر خواهم بود ، موقعيت او را درك خواهم كرد ، با او دعا خواهم كرد ، با هم خدا را خواهيم پرستيد ، با هم به حضور خدا خواهيم رفت ، اوامر خدا را با هم اطاعت خواهيم كرد مثل گوشت و استخوانم از او مواظبت خواهم كرد ، پدر خوبي براي بچه هامون خواهم بود ، با هم خانه خود را بنا خواهيم كرد ، با هم تصميم خواهيم گرفت . با هم در خصوص مساثل زناشويي تصميم خواهيم گرفت ، دلش را نخواهم شكست ، به او توهين نخواهم كرد ، بعد از كار به خانه خواهم آمد ، اگر هم جايي بخواهم بروم به او خواهم گفت ، به او دروغ نخواهم گفت و …
اگر زن نيز اين چنين بينديشد كه :
• براي او زن خوبي خواهم بود ، سعي خواهم كرد كه به او از نظر مالي فشار نياد ، اگر توانستم او را در مساثل مالي كمك خواهم كرد ، ول خرجي نخواهم كرد ، به او احترام خواهم گذاشت ، خانواده او را احترام خواهم كرد ، با او براي مساثل مختلف مشورت خواهم كرد ، به او دروغ نخواهم گفت ، زير زيركي از اين ور آنور پول براي خانواده خودم جمع نخواهم كرد ، براي تهيه غذا نظر او را خواهم خواست . و….
موضوع خيلي فرق خواهد كرد . اكثر مردها براي اينكه حرفشان به كرسي بنشيند تا چيزي ميشود مي گويند :
حواست باشه طلاقت مي دهم ها .
ازدواج بايد بر اساس نهاد و سيرت انجام كيرد ، نه بر اساس احساسات . زيرا احساسات در نوسان هستند اما نهاد و سيرت در نوسان نيستند . شيطان از طريق احساسات به ازدواج ضربه مي زند . بايد مواظب بود كه ، احساسات ما را هدايت ننمايند بلكه تحت كنترل ما باشند .
خدمت چيست ؟
معني خدمت در خداوند يعني : پا شستن ، فروتن شدن ، به خود فكر نكردن ، ديگران را بهتر از خود دانستن . بدون منت كاري را انجام دادن ، موجب بركت شدن و در راه آن فدا كردن .
اگر ما ازدواج را خدمت به همسر بدانيم تمام مشكلات ما حل خواهد شد . طبق معاني كه براي اين خدمت دادم ، ازدواج ما را به يك تن بودن تشويق خواهد كرد . اگر يك خادم نتواند همسر و خانواده خود را خدمت نمايد چگونه ممكن است ديگران و كليسا را خدمت نمايد و دقت نماييم كه ازدواج يعني يك تن شدن و در اينجا كلام خدا توجه ما را به كليسا كه بدن خداوند است ، معطوف مي دارد .
1 تيموتاوس 3 : 5 زيرا هرگاه كسي نداند كه اهل خانه خود را تدبير كند چگونه كليساي خدا را نگاهباني مي نمايد .
در عهد عتيق متوجه مي شويم كه والدين براي فرزندان خود همسر انتخاب مي كردند چون بر اين باور بودند كه شناخت بهتري براي اين موضوع دارند و از روي احساسات عمل نمي كردند و فرزندان اطاعت مي كردند . بحث ما در اين جا اين نيست كه اين كار درست است يا نه ولي در شرق و هندوستان كه هنوز اين كار را انجام مي دهند نگاه كنيم مبينيم كه هند با تمام آن جمعيت داراي
7 % طلاق مي باشد در حاليكه در اروپا و آمريكا 50 % . اگر والدين مي توانند چنين تاثيري را در ازدواج داشته باشند پس
ما كه بهترين پدر را كه پدر آسماني است داريم ، اگر در اراده او از او بخواهيم بهترين را براي ما براي ازدواج مهيا خواهد كرد .