« اي پدر ما كه در آسماني » ( متي 6 : 9 )
در اتحاد شوروي سندي محرمانه دست به دست مي گشت كه حكايت گروهي از راهبه ها را در اردوگاه كار اجباري بازگو مي كرد كه از كار براي مسئولين اردوگاه امتناع ورزيدند .

ايشان را به زنجير كشيده ، گرسنه نگاه داشتند . ولي همه اينها بي فايده بود.  زندانيان معمولي تحت تاثير ايشان ايمان آوردند ؛ زندان عملا تبديل به دير شده بود.  روزي دختر رئيس اردوگاه به سختي بيمار شد ؛ او چاره ديگري نداشت جز اينكه از راهبه ها درخواست كند كه براي دخترش دعا كنند . دختر شفا يافت .

همسر ‌چردني چنكو ( Tcheredni chenko )   ، افسر كمونيست آن اردوگاه ، هنگام وضع حمل در وضعيت خطرناكي قرار گرفت ؛ زندگي مادر و كودك به مخاطره افتاده بود.  كسي به او پيشنهاد كرده ، گفت: « نذر كن كه اگر وضع به خير بگذرد ، نوزاد را تعميد دهي .»    افسر گفت :« با اين كار ممكن است همه چيز را از دست بدهم.»   شخص گفت : « خوب ، از بين آنچه كه آن را « همه چيز » مي نامي ، و زندگي همسر و فرزندت ، يكي را انتخاب كن ! » زايمان به خوبي انجام شد . آن افسر فرزند خود را تعميد داد.

در آن اردوگاه ، كمونيستها خواستند كه راهبه ها را وادار به ترك لباس روحاني شان نمايند تا يونيفورم زندانيان را بپوشند . راهبه ها گفتند : « ما نشان دجال را به تن نخواهيم كرد!»  به همين دليل ، ايشان را مجبور كردند تا برهنه در برف و هواي منجمد كننده راه روند. ايشان در حالي كه سرود « اي پدر ما » را مي خواندند ، راه مي رفتند . هيچ يك از ايشان بيمار نشد . هنگامي كه يكي از مسئولين از دكتر اردوگاه ، خانم براورمن كه خود يك ملحد بود پرسيد كه اين امر از نقطه نظر پزشكي چگونه ممكن است ، وي در پاسخ گفت: « آيا نشنيديد كه ايشان سرود ” اي پدر ما كه در آسماني ” را مي خواندند ؟ خوب، اين توضيح عملي اين ماجراست ! »

او پدر شما نيز هست.

                                                              ریچارد ورمبراند

سخنان زبانم و تفكر دلم منظور نظر تو باشد، اي خداوند كه صخره من و نجات دهنده من هستي

May this words of my mouth and this meditation of my heart be pleasing in your sight, Lord, my rock and my redeemer. Amen